رهبری

نُه علامت کلیسای انجیل کامیابی

Article
05.14.2024

شما چگونه کلیسای انجیل کامیابی را ارزیابی می‌کنید؟

نُه سال اول زندگیم با مسیح، در چنین محیطی بود، به علاوه دو سالی که صرف شفا و درمان الهیاتی من شد، دورانی که مرا برای شش سال بعدی آماده کرد تا در شهری شبانی کنم. آنچه برای من روشن شد این است که نُه علامت کلیسای تندرست، پایه مفیدی برای ارزیابی هر کلیسایی فراهم می‌کند، از جمله آن کلیساهایی که انجیل کامیابی را تعلیم می‌ دهند.

و آنچه ما دریافتیم این است که کلیسای انجیل کامیابی خالصانه یک کلیسایی بر ضدّ نُه علامت است.

بعضی از نمونه‌هایی که آمده بسیار خاص می‌باشد و شاید برای خواننده قابل شناسایی نباشد. بسیاری دیگر جهانی می‌باشد و توسط واعظان بر روی اینترنت، رادیو و تلویزیون منتقل می‌شود. چون جنبش انجیل کامیابی یک جنبش درون فرقه ای می‌باشد، تعالیم بیان شده در این مقاله ارتباطی با انجیل راستین مسیحیت  ندارد.

۱. موعظه تشریحی

موعظه در کلیساهای انجیل کامیابی چیزی غیر از موعظه تشریحی است. در عوض، هدف موعظه این است که به شنوندگان انگیزه بدهد که از نظر مالی دست و دلباز  باشند، و شما باید  بدهید تا  دریافت کنید. واعظان از عباراتی که در مورد قربانیِ دادنِ ده یک ها و هدایا به صورت هفتگی می‌باشد، بهره برداری می‌کنند. آنها به شنوندگان خود یاد می‌دهند که با کاشتن «دانه ایمان»، ایمان خود را فعال سازند، بدین وسیله به شریعت خدا در مورد تأثیر متقابل اشاره کرده و آن را به سوی برطرف کردن مشکل مالی خود هدایت می‌کنند.

عبارات جدا شده از عهد عتیق اغلب اوقات به عنوان نمونه‌هایی برای بیان پاداش فراوان خدا به دادن با ایمان استفاده می‌شود. یک عبارتی که اغلب برای زیر نفوذ در آوردن شنوندگان استفاده می‌شود تا آنها را به دادن بیشتر تشویق کند این آیه در ملاکی ۳ آیه ۱۰ می‌باشد. واعظان کامیابی دو نکته را در این عبارت برجسته می‌سازند. اول، آنها به شنوندگان می‌گویند که آنها با ندادن ده یک از خدا دزدی می‌کنند. دوم، آنها شنوندگان را متقاعد می‌کنند که خدا می‌خواهد او را با دادنِ بیشتر امتحان کنند، تا خدا هم بتواند به آنها بیشتر بدهد.

اما به ملاکی ۳ آیه ۱۰ در زمینه درست آن توجه کنید. اسرائیلی‌ها با ندادن خوراک کافی به انبار ملّی که برای تغذیه کاهنان اسرائیل استفاده می‌شد، از خدا دزدی می‌کردند. بنابراین کاهنان باید وظایف کهانت خود را ترک می‌کردند و مزرعه داری می‌کردند تا زنده بمانند. (به نحمیا ۱۳ آیه ۱۰ – ۱۳ نگاهی بیندازید) بنابراین خدا اسرائیل را نصیحت می‌کند و با دادن می‌خواهد مطیعانه خود را امتحان کند. اگر این کار را می‌کردند، خدا به آنها پاداش می‌داد، همانطور که پیش از آن هم این کار را کرده بود. (دوم تواریخ ۳۱ آیه ۷ – ۱۰)نکته کلّ این عبارت مربوط به یک حادثه مهم تاریخی در زندگی اسرائیل می‌باشد. به هر حال، موعظه کردن آن به عنوان یک موعظه مسیحی، نیازمند چیزی فراتر از انتقال این فرمان و وعده اش به مسیحیان به صورت فرد به فرد می‌باشد. بله، کاربردهای وسیع تری برای مسیحیان در رابطه با دادن وجود دارد، اما اول لازم است که شخص فرق میان عهد عتیق و جدید را شرح دهد. مخصوصاً طبیعت وعده‌های خدا به اسرائیل و طریقی که آنها برای مسیحیان در مسیح به تحقق رسید.

یک کلیسای تندرست از موعظه استفاده می‌کند تا کلام خدا را با قومش در میان بگذارد. این کلام شنوندگان را با حقیقت خدا مواجه می‌کند و به سوی الزام، تشویق و دلگرمی، شفافیت، و دعوت به عمل رهبری می‌کند. همچنین هر متنی را دور محور انجیل قرار می‌دهد تا به شنوندگان نشان دهد که چقدر عیسی مسیح برای زندگی ایماندار در اطاعت از کلام خدا، لازم و مهم می‌باشد. یک کلیسای تندرست به ایمانداران اطلاع خواهد داد که نتیجه زندگی مقدس لزوماً بهره مالی نخواهد بود بلکه دینداری که خداوندِ ما را جلال و حرمت می‌دهد.

۲. الهیات کتاب مقدسی

الهیات انجیل کامیابی بر این پایه غلط بنا شده که انسان در نوعی از الوهیت با خدا سهیم می‌باشد، از جمله اینکه کلام ما همچون کلام خدا قدرت خلق کردن دارد. مزامیر ۸۲ آیه ۶، امثال ۱۸: ۲۰ – ۲۱، و رومیان ۴ آیه ۱۷ متون معروفی برای اثبات این مطلب است که از آنها برای حمایت از این دروغ استفاده می‌شود. اغلب گفته می‌شود که انسان « خدا در قالب کوچکتر» می‌باشد و این قدرت الوهیت را دارد که با اعلام کردن، چیزی به وجود آیند (خلق کند)، و حتی سرنوشت خود را با کلام خلق کرده و کنترل کنیم، و حتی یک خدای عاجز و محدود را وادار کنیم که به خاطر ما و به نفع ما عمل کند.

اما هیچیک از این متون اثبات کننده از تعالیم معلمان کامیابی را حمایت نمی‌کنند. در( مزامیر ۸۲ آیه ۶،گفتم : شما خدایانید، و جملگی پسران آن متعال هستید،) مزمور نویس در رابطه با داوران غیراخلاقی به حضور خدا فریاد برمی آورد، داورانی که بر قوم اسرائیل فرمانروایی می‌کردند. خدا مستقیماً با داوران خطاکار صحبت می‌کند، با اشاره به آنها به عنوان «خدایان»، تا این حقیقت را برجسته و نمایان سازد که آنها به جای او در جایگاه داوری این ملت هستند. آنها باید کلام خدا را به عنوان استاندارد داوری خود به کار ببرند. در آیه بعدی (اما همچون آدمیان خواهید مرد، و چون هر حاکم دیگر سرنگون خواهید شد.) خدا به آنها یادآوری می‌کند که آنها موجوداتی جاودانی نیستند. بلکه صرفاً انسانی هستند که موفق نشده عادلانه زندگی و داوری کند. این عبارت انسان را به جایگاه نیمه خدایی ارتقاء نمی‌دهد. همچنین به انسان این توانایی را نمی‌دهد که با اقتدار شاهانه و مطلق عمل کند. بلکه تنها خدای حقیقی و زنده است که اعمال غیراخلاقی این داوران را داوری می‌کند.

(امثال ۱۸ آیه ۲۰ – ۲۱ شکم آدمی از میوه  دهانش پر می‌شود،انسان از محصول لبهایش سیر می‌شود) یک قاعده و قانون می‌باشد، نه وعده، و دو حقیقت را مطرح می‌کند. اولین حقیقت این است که کلام ما سرنوشت ما را دیکته نمی‌کند؛ بلکه موقعیت قلب ما را نمایان می‌سازد. دوم اینکه، گاهی اوقات کلام ما باعث می‌شود که عواقبی را متحمل شویم.  این عبارت به ما وعده این قدرت را نمی‌دهد که بتوانیم طول عمر خود را اعلام کنیم. همچنین می‌گوید که خدا قدرت این را ندارد که ما را نجات دهد اگر ما خود را با مرگ لعنت کنیم، چنانکه بعضی از معلمان کامیابی این را تعلیم داده اند.

در رومیان ۴ آیه ۱۷ پولس تعلیم می‌دهد که خدا ابراهیم را عادل شمرد و او را به عنوان پدر امتها اعلام کرد درحالیکه ابراهیم هنوز هیچ فرزندی نداشت. این عبارت ربطی به این ندارد که مقدسین اعلام کنند که پول بیشتر، ارتقاء شغلی، یا نجات عزیزانی که گمشده هستند، به وجود آید. این عبارت در واقع از این حقیقت دفاع می‌کند که خدا تنها کسی است که می‌تواند بگوید و چیزها به وجود آیند.

کلیسای تندرست به اعضایش تعالیم درست را می‌دهد، تعالیمی که ریشه در آیاتی از کتاب مقدس دارد آیات را در جای خود (زمینه متن) تعلیم می‌دهد. تعالیم صحیح تعالیم است که به شنوندگان مواد مغذی کتاب مقدسی مورد نیاز برای رشد و بلوغ  در مسیح را ارائه می‌دهد( دوم تیموتائوس ۳ آیه ۱۶ – ۱۷). برای اینکه کلیسا تندرست باشد، باید کلّ کتاب مقدس را در سایه کل تعالیم کتاب‌مقدس آموش داد، و تعالیم بایستی ریشه در کلّ کتاب مقدس داشته باشد، به جای اینکه عبارات را از زمینه آن خارج کند ( اول تیموتائوس ۱ آیه ۵ ؛ تیطس ۲ آیه ۱ – ۱۰، دوم یوحنا ۱ – ۶).

۳. انجیل

در بسیاری از کلیساهای انجیل کامیابی، پیغام انجیل با برکات مادی عهد ابراهیمی همسان شناخته شده است. اگر چه زندگی کامل مسیح، مرگ، دفن شدن، و رستاخیز او اعلام شده، و نجات تنها از طریق مسیح مورد حمایت قرار گرفته، اما بسیاری از واعظان انجیل کامیابی می‌گویند که نشانه ایمان شخص به انجیل این است که ببینیم آیا آنها برکات وعده داده شده به ابراهیم، توسط خدا، را دریافت می‌کنند. (پیدایش ۱۲ – ۱۵)

من دریافتم که این تعلیم، مردم را به یکی از این دو نتیجه می‌رساند. اگر کسی کامیابی و سلامتی دارد، آنها نتیجه گیری می‌کنند که نجات یافته‌اند، چون از وعده‌های ابراهیم لذت می‌برند. اما اگر این برکات در زندگی ایماندار دیده نشود، آنها ایمان کافی ندارد، در گناه هستند، پس باید بیشتر ده یک بدهند. یا شاید به طور کامل به عیسی مسیح اعتماد نکرده یا به طور کامل ایمان نیاورده اند و باید تولد تازه بیابند تا برکات ابراهیم را دریافت کنند.

در مقابل، کلیساهای تندرست بدون شرمندگی کلّ اراده و نظر انجیل طبق کتاب مقدس را اعلام می‌کنند. شامل این حقیقت می‌شود که ما به شباهت خدا آفریده شده‌ایم (پیدایش ۱ آیه ۲۶ – ۲۷)، ما پیش از این مشارکت آزادانه با خدا داشتیم ( پیدایش ۲: ۷ – ۲۵) ، اما به خاطر اینکه پدر اول ما، آدم، گناه کرد، کلّ بشریت، هم از نظر جسمی یا فیزیکی ( پیدایش ۳ آیه ۱ – ۱۹) و هم از نظر روحانی  (رومیان ۵  :۱۲) ، از خدای قدوس و عادل جدا شد، خدایی که ما را خلق کرده است. چون بشریت به خاطر گناه از خدا جدا شد، جریمه برای کفاره گناه ریختن خون و مرگ می‌باشد( لاویان ۱ آیه ۳ – ۱۷). زیبایی انجیل این حقیقت است که عیسی مسیح، کسی که از ازل خدا بود ( یوحنا ۱ آیه ۱ )، انسان شد (یوحنا ۱ آیه ۱۴)، زندگی کامل مطابق با شریعت خدا داشت (عبرانیان ۷ آیه ۲۶)، و خون خود را ریخت در حالیکه به جای گناهکاران می‌مُرد ( مرقس ۱۰ آیه ۴۵، دوم پطرس ۲ آیه ۲۴). عیسی به مدت سه روز در قبر دفن شد ( متی ۲۷ آیه ۵۷ – ۶۶) و در روز سوم از قبر برخاست ( متی ۲۸ آیه ۱ –  ۸)اینک او همه مردم را دعوت می‌کند تا از گناهانشان توبه کرده و به او ایمان آورند تا با خدا آشتی کرده و حیات جاودانی دریافت کنند (یوحنا ۳ آیه ۱۶).

انجیل کتاب مقدسی وعده نمی‌دهد که برای تحقق وعده‌های خدا به ابراهیم، مسیحیان در این زندگی ثروتمند و سعادتمند خواهند شد. بلکه مسیحیان در ابراهیم « برکت یافته» هستند، که در این برکت، روح را دریافت می‌کنند ( غلاطیان ۳ آیه ۱۴)، و ما نه فقط آن را در زمین دریافت می‌کنیم، بلکه کلّ خلقت تازه را در زمانی که خواهد آمد، دریافت خواهیم کرد (رومیان ۴ آیه ۱۳، مکاشفه ۲۱ – ۲۲).

۴. ایمان آوردن، تبدیل شدن جان‌ها

ایمان آوردن در کلیسای انجیل کامیابی، ترکیبی از تضادهایی می‌باشد که راحت نیست: ایمان آوردن راحت و نجات با اعمال. واعظان کامیابی  به این شکل شناخته شده اند که تعلیم می‌دهند که یک گناهکار زمانی «نجات یافته است» که خواندن «دعای گناهکاران» را به پایان برساند. بعد از آن نجات ساده می‌آید، و ایماندار جدید باید خود را تسلیم رهبری و تعالیم کلیسایی کند، مرتب ده یک بدهد، گاهی هدایا بدهد، و سعی کند به طور مرتب در کلیسا خدمت کند. تا زمانی که شخص این کارها را می‌کند، نجات خود را حفظ خواهد کرد. اما اگر کسی به مدتی طولانی از این کارها دست بکشد، می‌تواند نجات خود را از دست بدهد. برای گسترش این تعالیم، شبانان از روشهای روانشناسی و کتاب مقدسی استفاده می‌کنند تا اعضای کلیسا را به نام خدمت به خداوند، وادار به انجام کارهای گوناگون کنند. این شبانان وعده می‌دهند که خدمت کردن این افراد، مانع از « سقوط از فیض» و از دست دادن نجات می‌شود.

بعضی از هواخواهان انجیل کامیابی از پا افتاده و خسته می‌شوند و از دست رهبران خود عصبانی می‌شوند. آنها شیوه‌های خدمت را زیر سوال می‌برند و نمی‌خواهند تحت سلطه آن قرار گیرند. من شبانانی را مشاهده کرده ام که احساس کرده اند کنترل این نوع افراد را از دست داده اند و عکس العملشان نسبت به این افراد این بود که ادعا می‌کردند این عضو سرکش شده، باعث جدایی می‌شود، و در مسیر از دست دادن نجات خود می‌باشد، مگر اینکه توبه کند و دوباره شروع به خدمت کند. در این موارد از اول سموئیل ۱۵ آیه ۲۳ به عنوان متنی برای اثبات این مطلب استفاده می‌شود تا به عواقب اعمال شخصی اشاره کند و دیگران را از دنبال کردن او منصرف کند. اما این آیه در مورد نااطاعتی مستقیم پادشاه شائول از فرمان خدا می‌باشد، نه در مورد یک ایماندار خالص و بی ریا که تعلیم غیر کتاب مقدسی یا اعمال کلیسایی را مورد سوال قرار می‌دهد.

کلیسای تندرست با محبت دیدگاه کتاب مقدس در مورد ایمان آوردن را تعلیم می‌دهد. در کتاب مقدس ما می‌خوانیم که ایمان آوردن زمانی اتفاق می‌افتد که انجیل موعظه شود ( رومیان ۱ آیه ۱۶ – ۱۷، ۱۰ آیه ۹ – ۱۷) و گناهکاران از گناهان خود توبه کنند و به عیسی اعتماد کرده و ایمان آورند ( اعمال ۳ آیه ۱۹ ؛ رومیان ۳ آیه ۲۱ – ۲۶). ایمان آوردن ( گرویدن) زمانی اتفاق می‌افتد که روح القدس باعث می‌شود که گناهکاری که در گناه مُرده، در مسیح زنده شود (یوحنا ۳ آیه ۳ – ۸؛ افسسیان ۲ آیه ۱ – ۱۰). ایمان آوردن کتاب مقدسی تمرکز خود را بر روی توبه و ایمان به کار مسیح قرار می‌دهد، نه فقط گفتن یک دعا و خدمت کردن تا حدی که خسته شویم، به خاطر ترس از دست دادن نجات خود.

۵. بشارت

کلیساهای انجیل کامیابی اغلب تعلیم می‌دهند که بشارت باید به همراه نشان دادن آیات و معجزات باشد. وقتی این دو مورد با هم ترکیب شوند، گفته می‌شود که گناهکاران توبه کرده و به عیسی ایمان می‌آورند. من شنیده ام که مردم در زمان دعاهای پیش از بشارت دادن می‌گویند که گناهکاران توبه نخواهند کرد مگر اینکه نشانه‌های فیزیکی کار ماوراء الطبیعه روح القدس را که در مرقس ۱۶ آیه ۱۵ – ۱۶ عنوان شده، ببینند. «آنگاه بدیشان فرمود: «به سرتاسر جهان بروید و خبر خوش را به همۀ خلایق موعظه کنید. هر که ایمان آوَرَد و تعمید گیرد، نجات خواهد یافت. امّا هر که ایمان نیاورد، محکوم خواهد شد.»

چون این عبارت در قدیمی ترین دستنوشته‌های مورد اعتماد و اصلی(اولیه) مورد بحث قرار گرفته، حکیمانه نیست که دیدگاه تعلیمی شخص فقط بر روی این عبارت بنا شود. بعلاوه، حکم به اینکه مردم آیات و نشانه‌ها را در این عبارت به اجرا درآورند تا در بشارت تأثیرگذار باشند، یک مسأله خطرناک بوده و با زیرکی مردم را زیر نفوذ خود قرار می‌دهد.

بشارت کتاب مقدسی، اعلام انجیل و دعوت گناهکاران به توبه می‌باشد. انجیل نیازی به وسایل ارتقاءدهنده، زنگوله‌ها، یا سوت ها ندارد تا تأثیرگذارتر باشد (اول قرنتیان ۱۵: ۱ – ۴). کتاب مقدس به صورت واضح و شفاف می‌گوید که انجیل موعظه شده برای نجات گناهکاران قدرتمند است (رومیان ۱ آیه ۱۶، ۱۰ آیه ۱۷).

۶. عضویت کلیسا

کلیساهای انجیل کامیابی اغلب عضویت کلیسا را با حضور مرتب در کلیسا، ده یک دادن، و خدمت، یکی می‌دانند- با یک تعهد رسمی یا بدون تعهد رسمی. مردم اغلب فکر می‌کنند اگر به مدت طولانی یک سری کارها را انجام دهند و در کلیسا حضور داشته باشند، عضو آنجا می‌شوند. در یک مورد، شخصی را به یاد می‌آورم که به مدت دو دهه در کلیسا شرکت کرد، مزایای عضویت را دریافت کرد، اما هرگز به طور رسمی عضو کلیسا نشد. آنها احساس می‌کردند که نیازی به این کار نیست چون از نظر مالی به کلیسا هدیه می‌دادند و به طور هفتگی خدمت می‌کردند. من افرادی را که در چنین شرایطی بودند مشاهده کرده و دیدم که آنها در گناه آشکار زندگی کرده و نمی‌خواهند که تحت تأدیب و انضباط کلیسایی قرار بگیرند.

یک کلیسای تندرست، عضویت کلیسا را به عنوان یک برکت و حکمی برای ایماندار عنوان می‌کند. برکتش این است که کلیسا ایمانِ ایماندار را تأیید می‌کند و در محبت، این ایماندار را بنا می‌کند. (افسسیان ۴ آیه ۱۱ – ۱۶) حکم این است که عیسی از مسیحیان می‌خواهد که با تسلیم شدن به اقتدار کلیسا، تسلیم اقتدار او شوند. شما حقیقتاً عضو بدن نیستید اگر که بتوانید به سادگی در اراده خود به صورت مستقل و جدا عمل کنید.

۷. تأدیب و انضباط کلیسایی

من شاهد بوده ام که در کلیساهای انجیل کامیابی، تأدیب و انضباط کلیسایی بر پایه یکی از این دو مسئله افراطی بنا شده است. مورد اول، طرد و تکفیر غیر رسمی می‌باشد، در جایی که پیوند نامه کتاب مقدسی برای تأدیب و انضباط کلیسایی دنبال نمی‌شود ( به عنوان نمونه، متی ۱۸: ۱۵ – ۱۷؛ اول قرنتیان ۵ آیه ۱ – ۱۳؛ دوم قرنتیان ۲ آیه ۶ ؛ دوم تسالونیکیان ۳ آیه ۶ – ۱۵). گفته شده که افرادی که در گناه زندگی می‌کردند در خلوت از «مشارکت در کلیسا طرد شدند»، و در ملأ عام فقط می‌گفتند که به خاطر سرکشی این افراد ما هیچ تماسی با آنها نداریم.

دومین مورد افراطی برای رهبرانی بود که کاملاً گناه رهبر دیگر، عضو شناخته شده، یا هر دو مورد را نادیده می‌گرفتند. وقتی چنین مسئله ای وجود داشت، رهبرانی که از عادت به گناه توبه نکرده شخص آگاه بودند، با اراده شخصی خود از شناسایی گناه و برخورد با آن شخص خودداری می‌کردند. با کمال تأسف، من شاهد اعضای رهبرانی بوده ام که گناه اعضای دیگر را با بیان چنین جملاتی مطرح می‌کردند، «خدا می‌بخشد و محبت او کثرت گناهت را می‌پوشاند» و « فقط خدا می‌تواند آنها را داوری کند». در مورد رهبران گناهکاری که در خدمت می‌مانند، گفته می‌شد که « عطایای خدا بدون توبه می‌آید»، یک جلوه بد و انحرافی از رومیان ۱۱: ۲۹ . واعظان کامیابی اغلب برای دفاع از اعضای جماعتشان که مورد سوال قرار می‌گیرند، از اول تواریخ ۱۶ آیه ۲۲ استفاده می‌کنند ( « بر مسیحیان من دست مگذارید، و انبیای مرا ضرر مرسانید!») گاهی اوقات کلیساهای انجیل کامیابی اینطور شناخته شده اند که برای پوشاندن گناه یک رهبر، آنها را برای یک دوره به مرخصی می‌فرستند، به جای اینکه اول تیموتائوس ۵ آیه ۱۷ – ۲۰ را به کار ببرند.

کلیساهای سالم خواسته خدا برای داشتن یک کلیسای مقدس و خالص را می‌پذیرند. چنانکه به اعضای خود کمک می‌کنند تا در شباهت مسیح رشد کنند، آنها مانند ستارگان در دنیا خواهند درخشید. (افسسیان ۴: ۱۱ – ۳۲؛ فیلیپیان ۲ آیه ۱ – ۱۸). کلیساهای سالم می‌دانند که رهبران از وسوسه، خطا در داوری، و گناه معاف نمی‌باشند. پس کلیساهای سالم نسخه کتاب مقدسی تأدیب و انضباط کلیسایی را تعلیم داده و دنبال می‌کنند، که شامل تأدیب و انضباط رهبران هم می‌شود. (اول تیموتائوس ۵: ۱۷ – ۲۰)

۸. شاگردی

شاگردی در کلیساهای انجیل کامیابی اغلب متمایل به وابستگی به شبان یا یک رهبر برجسته کلیسایی می‌باشد. ورود به شاگردی به عنوان مرحله «حمل کننده سلاح» شناخته شده است. حمل کننده سلاح در کتاب مقدس، شخصی بود که سلاحهای رهبرش را حمل می‌کرد و از آنها محافظت می‌کرد (اول سموئیل ۱۴ آیه ۶ – ۷ ؛ دوم سموئیل ۱۸: ۱۵). اما در کلیساهای انجیل کامیابی، حمل کننده سلاح یک کار غیر رسمی شده است. ایمانداران جدیدی که می‌خواهند در زندگی خود با خدا رشد کنند در یک گروه قرار داده می‌شوند. این گروه طوری تربیت می‌شود که به نیازهای عاطفی، جسمی، و روحانی شبان یا رهبر کلیسا رسیدگی کند. اغلب اوقات شبان این ماموریت را به پادوهایشان که در فعالیتهایی که از حمل کتاب مقدس شبان گرفته تا پرداخت صورت حسابهای او، شرکت کند، و همه اینها به نام «خدمت کردن» انجام می‌شود. در بعضی موارد افراطی من به کسی که قبلاً پادوی شبانی بود مشاوره دادم، کسی که به او دستور داده بودند که بعد از موعظه، شبان را ماساژ بدهد و حتی زمینه رابطه‌ او را آماده کند.

اگر حمل کننده سلاح به مدت کافی در آنجا بماند، ارتقاء پیدا می‌کند که لقبی را به همراه دارد، به او اجازه موعظه کردن می‌دهند و حتی مقامی کلیسایی به او می‌دهند. اکثر اوقات، شبان این کار را برای خوشایند خود انجام می‌دهد، چنانکه بسیاری از این مردان منتصب به مقام کلیسایی ( و گاهی زنان منتصب) در گوشه و کنار کلیسا می‌نشینند و در حین موعظه شبان با هورا و آفرین گفتن او را تشویق می‌کنند. من شبانانی را می‌شناسم که به خاطر داشتن یک دو جین از این مردان منتصبی که برای دهه‌های بسیار در این جایگاه مانده و او را تشویق می‌کنند، به خود می‌بالید. به ندرت این خادمان منتصب برای کار بنای کلیساها، احیای مجدد کلیساها، یا شرکت در حرفه خدمت در کشورهای دیگر فرستاده می‌شوند. با کمال تأسف، در یک مورد من به شخصی مشاوره دادم که بیش از پانزده سال به عنوان خادم منتصب، شبان را تحمل می‌کرد و هرگز حتی یک بار هم درباره شرایط لازم برای انتصاب مشایخ بر اساس کتاب مقدس تعلیم ندیده بود.

یک کلیسای تندرست، به اعضای خود تأدیب و انضباطی را می‌دهد که بیشتر به عیسی وابسته شوند، نه به یک شبان یا رهبر کلیسایی. ایمانداران با عمیق کردن دانش و معرفت خود در عیسی رشد می‌کنند (دوم پطرس ۳ آیه ۱۸)، و با قدرت روح، از عیسی پیروی می‌کنند (اول قرنتیان ۴ آیه ۱۶، ۱۱ آیه ۱ ؛ افسسیان ۵ آیه ۱). شاگردان کتاب مقدسی، شاگردان کتاب مقدسی بیشتر تولید می‌کنند، نه وابستگان. ( دوم تیموتائوس ۲ آیه ۲ ؛ تیطس ۲ آیه ۱ – ۸)

۹. رهبری کلیسا

واعظان انجیل کامیابی اغلب حمایت لایزال اعضایشان را دریافت می‌کنند، چون اعضا از طریق شبان خود زندگی می‌کنند. (شبان به نیابت از آنها در مسیح زندگی می‌کند). اگر سکوی وعظ و حساب بانکی شبان رشد کند، اعضای گلّه جشن می‌گیرند، انگار که این سعادت نصیب آنها شده است. بعضی جماعتها می‌خواهند که شبان آنها جدیدترین مدل ماشین را داشته باشد، گران قیمت ترین مارک لباس را بپوشد، و در خانه ای بزرگ زندگی کند تا برکات خدا بر آنها هم بچکد. یکبار شخصی به من گفت که، « اگر شبان من زندگی عالی و راحتی داشته باشد، راه را برای من و خانواده ام باز می‌کند، تا ما هم زندگی عالی و راحتی داشته باشیم.»

در بسیاری موارد، به شبان گفته شده که صدای خدا برای جماعت می‌باشد، و بنابراین اقتدار غیرقابل بحث دارد. ساختار رهبری میان یک الگوی C.E.O  متفاوت از یک حکومت پادشاهی است. من اغلب دیده ام که افراد نه به خاطر اینکه از نظر کتاب مقدسی واجد شرایط می‌باشند، بلکه به خاطر حرفه و شغل خود و رابطه نزدیکیشان با شبان، به عنوان شبانان یا مشایخ منصوب شده اند.

کلیساهای سالم از رهبران واجد شرایطی که بر اساس کتاب مقدس می‌باشد، دفاع می‌کنند. اول تیموتائوس ۳ آیه ۱ – ۷ و تیطس ۱ آیه ۵ – ۹ عباراتی هستند که به وضوح شرایط لازم را برای مردانی که کلیسای خدا را رهبری می‌کنند، مطرح می‌کند. شرایط لازم بر شخصیت شخص تأکید دارد، نه شغل و حرفه او یا دوستی او با شبان. مشایخ (پیران) باید گلّه را شبانی کنند، آنها را با تعلیم سالم تغذیه کنند، با فروتنی رهبری کنند، و در مقابل معلمان دروغین از آنها دفاع کنند.

۱۰. گوسفندان بی شبان

غم و اندوه بی وقفه قلب من نسبت به افرادی می‌باشد که تحت بعضی از این تعالیمی هستند که در اینجا نمایان شد. آنها همچون گوسفندان پریشان حال و پراکنده و بدون شبانی هستند که عیسی دلش برای آنها سوخت. ( متی ۹ آیه ۳۶) این جانهای با ارزش زمان عیسی مورد سوء استفاده قرار گرفته بودند، پریشان حال بودند و از دست رهبرانشان به ستوه آمده بودند. آنها هیچ راه دیگری برای زندگی خود نمی‌شناختند چون این رهبران مذهبی خود آنها بودند که با ایشان اینگونه رفتار می‌کردند. عکس العمل عیسی این بود که به شاگردانش گفت که به حضور خداوند محصول دعا کنند تا کارگران را بر محصول خود بفرستد.

غمی که من نسبت به گوسفندان پریشان حال و پراکنده امروز دارم، مرا به سوی انجام دو کار سوق می‌دهد: به حضور خداوند دعا کنم که کارگران را بفرستد، افرادی که جستجو کرده و این گوسفندان پراکنده را خدمت کنند، زحمت کشیده و یک کلیسای تندرست را رهبری کنند و به سراغ گوسفندانی بروند که در شهر من هستند. دعا می‌کنم که این مقاله کمکی کرده باشد تا آتشی در قلبتان روشن شود تا کلیساهای سالمی را ببینید که در شهرهایی در سراسر دنیا خدمت کنند.

به قلم دی. اِ هورتون

ترجمه کانون کتاب‌مقدس