مقاله‌ها

تجدیدنظر در مورد یکپارچه بودن: قالب کتاب مقدسی برای کلیساهای چند ملّیتی

Article
04.25.2024

من یک هندی مسیحی هستم، در گذشته موزیک راک می نواختم. من در جنوب کشور هند بزرگ شدم و در میان یک فرهنگ خاص حاشیه نشینی‌ای زندگی کردم که ترکیبی از فرهنگ‌های مختلفی بود.

وقتی خداوند در سال آخر کالج مرا نجات داد، چیزی نگذشت که  خودم را در میان افرادی یافتم که کاملاً متفاوت از من بودند- افرادی از قوم ها و فرهنگهای مختلف، افرادی که به زبانهای متفاوتی صحبت می کردند، خوراک‌های متفاوتی می خوردند، و حتی موسیقی کاملاً متفاوتی را ترجیح می دادند ( آنها حتی نمی دانستند که  دیپ پِرپِل Deep Purple که بود! ) آیا من احساس ناراحتی می کردم؟ بله. اما چیزی که در آن زمان مرا متحیّر می کرد و هنوز هم متحیر می کند، این بود که تفاوتهای اساسی و ” سایر مغایرتها”  نیست که ما را از هم جدا می کند. نه، آنچه مرا متحیر کرد اتحاد و برادری بود که این افراد با هم داشتند، علیرغم همه تفاوت هایشان_اتحاد و برادری داشتند که من از طریق ایمان آوردن به عیسی مسیح وارد آن شدم، کسی که همه مرزها را می شکند و همه قومها را به عنوان اعضای   خانواده خود با هم جمع می کند.

هم در شمال آمریکا و هم در کارهای خدمتی در سراسر جهان، ”  اصل تشابهت یکپارچه”  رشد کلیسا، بدون هیچ پرسشی به عنوان تاثیرگذارترین راه برای افزایش تعداد شاگردان و  تاسیس کلیساهای “استراتژیک” در نظر گرفته شده است. {۱} متخصصین رشد کلیسا می گویند، وقتی که انجیل به همراه زمینه اجتماعی و شبکه های موجود بشارت داده می شود و وقتی که لازم نیست مردم   خط بطلان بر روی مرزهای قومی، فرهنگی یا طبقاتی  خود بکشند  تا مسیحی شوند، کلیساها با سرعت بیشتری رشد می کنند. {۲} بنابراین مردم در کلیساها با یکدیگر گروههایی تشکیل می دهند که توسط تفاوتهای زبان قومی، تفاوتهای قبیله ای یا فرقه های مذهبی در هند ، موقعیت اجتماعی و اقتصادی، سطح تحصیلات، حرفه، و حتی گروههای قرابت سببی مشترک مشخص می شوند- به عنوان مثال کلیساهایی برای گاوچرانها یا   طرفداران NASCAR (این یک اغراق نیست، می توانید در گوگل آنها را پیدا کنید!) . ” اصل تشابهت یکپارچه ” مربوط به کلیسا عقیده دارد که چنین کلیساهای  مشابه سریعتر رشد می کنند چون آنها نسبت به افراد بیرون پذیراتر هستند، افرادی که شاید عبور از مرزهای فرهنگی، قومی یا حریمهای دیگر برای آنها راحت نیست. این مشابه بودنِ “استراتژیک” به چندین سازمان  تاسیس کلیسا سرایت کرده و صفحات کتابچه راهنمای استراتژی بنای کلیسا و خدمات بشارتی را پُر کرده است. اما آیا کتاب مقدس از مشابه بودن حمایت می کند؟ یا آیات کتاب مقدس دید و رویای متفاوتی برای کلیسای محلی  در نظر گرفته است؟

هدف من در اینجا این است که  نادرست بودن ”  اصل تشابهت یکپارچه ” رشد کلیسا را با نشان دادن اینکه این قالب عملی به شکل متناقضی مخالف دید و رویای کلیسای رسولی در عهد جدید می باشد، را نشان دهم. با انجام این کار، هر جا که امکانش باشد، در این مورد بحث خواهم کرد که برقراری کلیساهای چند ملّیتی نه فقط نسبت به آیات کتاب مقدس امین تر می باشند، بلکه کلیساهای چند ملیتی به شکل کامل تری انجیل پُرجلال عیسی مسیح را نشان می دهد. {۳} به عبارت دیگر، کلیساها باید تلاش کنند تا به همان اندازه اجتماعاتی که در آن ساکنند متنوع باشد.

  نقشه پرداخت فدیه از طرف خدا برای ملل گوناگون از دیدگاه الهیات کتاب مقدس بطور خلاصه

 برای فراهم کردن زمینه چشم انداز چند قومیتی از مسیحیت عهد جدید،  این که چطور موضوع مورد بحث در سراسرِ کانون Canon منتشر می شود را به طور خلاصه  بررسی  می کنم. پیدایش زبانهای مختلف در کتاب مقدس از بابِل شروع شد، وقتی که خدا با اختلاف انداختن بین  زبانها نسبت به سرکشی متکبّران عکس العمل نشان داد (پیدایش ۱۱ : ۱ –  ۹{۱- و اما، تمامی زمین را یک زبان و یک گفتار بود۲- و چون مردم از مشرق کوچ می‌کردند، در سرزمین شِنعار دشتی هموار یافتند و در آنجا ساکن شدند. ۳- آنان به یکدیگر گفتند: «بیایید خشتها بزنیم و آنها را خوب بپزیم.» ایشان را خشت به جای سنگ و قیر به جای ملات بود.۴- آنگاه گفتند: «بیایید شهری برای خود بسازیم و برجی که سر بر آسمان ساید، و نامی برای خود پیدا کنیم، مبادا بر روی تمامی زمین پراکنده شویم.» ۵- اما خداوند فرود آمد تا شهر و برجی را که بنی‌آدم بنا می‌کردند، ببیند ۶- و خداوند گفت: «اینک آنان قومی یگانه‌اند و ایشان را جملگی یک زبان است و این تازه آغازِ کارِ آنهاست؛ و دیگر هیچ کاری که قصد آن بکنند، از ایشان بازداشته نخواهد شد.» ۷- اکنون فرود آییم و زبان ایشان را مغشوش سازیم تا سخن یکدیگر را درنیابند. ۸-«پس خداوند آنان را از آنجا بر روی تمامی زمین پراکنده ساخت و از ساختن شهر بازایستادند. ۹-از این رو آنجا را بابِل نامیدند، زیرا در آنجا خداوند زبان همۀ جهانیان را مغشوش ساخت. از آنجا، خداوند ایشان را بر روی تمامی زمین پراکنده کرد.}). در صفحه بعد، ما نقشه چند ملیتی خدا برای فدیه دادن را می بینیم که با دادن وعده عهد خود به ابراهیم ، خدا فرمود همه ملتها  از ذرّیت ابراهیم برکت خواهند یافت. (پیدایش ۱۲ : ۱ – ۳ {خداوند به اَبرام گفته بود: «از سرزمین خویش و از نزد خویشان خود و از خانۀ پدرت بیرون بیا و به سرزمینی که به تو نشان خواهم داد، برو. ۲ – از تو قومی بزرگ پدید خواهم آورد و تو را برکت خواهم داد؛ نام تو را بزرگ خواهم ساخت و تو برکت خواهی بود. ۳- برکت خواهم داد به کسانی که تو را برکت دهند، و لعنت خواهم کرد کسی را که تو را لعنت کند؛ و همۀ طوایف زمین به واسطۀ تو برکت خواهند یافت.» (ترجمه هزاره نو)}؛ ۲۲ : ۱۵ – ۱۸{۱۵-فرشتۀ خداوند بارِ دوّم ابراهیم را از آسمان ندا در داد ۱۶-و گفت: «خداوند می‌فرماید: به ذات خودم سوگند، از آنجا که این کار را کردی و پسرت را که یگانه پسر توست دریغ نداشتی، ۱۷- به‌یقین تو را برکت خواهم داد و نسلت را همچون ستارگان آسمان و مانند شنهای کنارۀ دریا کثیر خواهم ساخت. نسل تو دروازه‌های دشمنانشان را تصرف خواهند کرد، ۱۸- وبه واسطۀ نسل تو همه قومهای زمین برکت خواهند یافت، زیرا به صدای من گوش گرفتی.» ترجمه هزاره نو)}) این وعده از طریق مجموعه مکتوبات کتاب مقدسی مشخص تر شد، چنانکه به داود وعده پادشاهی جهانی داده شد که از طریق آن شریعت خدا و جلالش در سراسر زمین برقرار می شود. ( دوم سموئیل ۷ : ۱۹ { و حتی این نیز، ای خداوندگارْ یهوه، در نظرت کم بود چندان که دربارۀ آیندۀ خاندان خدمتگزارت نیز برای ایام طویل سخن گفتی. آیا این، ای خداوندگارْ یهوه، شیوۀ معمول تو با بنی‌آدم است؟ (ترجمه هزاره نو)}؛ مزامیر ۷۲ : ۱۷ – ۱۸{۱۷- باشد که نام او جاودانه پاینده مانَد،و آوازه‌اش، تا آفتاب برمی‌تابد، باشد که قومها جملگی در او برکت یابند، و آنان نیز او را مبارک خوانند. ۱۸- متبارک باد یهوه خدا، خدای اسرائیل! تنها اوست که کارهای شگفت می‌کند. (ترجمه هزاره نو)}) جلوتر، انبیا این دید و رویا را  واضح تر می کنند، وقتی که آنها در مورد اصلاح پرجلال مرگ و داوری پیشگویی می کنند که در آن اسرائیل اصلاح شده و دوباره سازمان می یابد. نه فقط شامل قوم یهود، بلکه شامل اقوامی از تمام ملتها خواهد شد که یهوه، خدای زنده و حقیقی را شناخته و پرستش می کنند. ( اشعیا ۲ : ۲ – ۴ {۲- در ایام آخر واقع خواهد شد که کوه خانۀ خداوند بالاتر از تمامی کوهها استوار خواهد گردید، و فراتر از تپه‌ها برافراشته خواهد شد،و تمامی قومها به سوی آن روان خواهند گشت ۳- قومهای بسیار آمده، خواهند گفت بیایید به کوه خداوند برویم،و به خانۀ خدای یعقوب برآییم،تا راههای خود را به ما تعلیم دهد،و در طریقهای وی گام برداریم زیرا شریعت از صَهیون صادر خواهد شد،و کلام خداوند از اورشلیم ۴- او در میان ملل داوری خواهد کرد و منازعات قوم های بسیار را فیصل خواهد داد.ایشان شمشیرهای خود را برای ساختن گاوآهن خواهند شکست،و نیزه‌های خویش را برای تهیۀ ابزار باغبانی. دیگر قومی بر قومی شمشیر نخواهد کشید و جنگاوری را دیگر نخواهند آموخت}؛ ۵۶: ۶-۸ {و نیز غریبانی که به خداوند تمسک جسته‌اند تا او را خدمت کنند، و نام او را عزیز دارند و خادمان او شوند، یعنی همۀ کسانی که شَبّات را نگاه داشته، آن را بی‌حرمت نسازند و به عهد من متمسک باشند،۷- آنان را به کوه مقدس خویش خواهم آورد و در خانۀ عبادت خویش، ایشان را شادمان خواهم ساخت. قربانیهای تمام‌سوز و دیگر قربانیهای ایشان بر مذبح من پذیرفته خواهد شد، زیرا که خانۀ من، خانۀ دعا برای همۀ قومها خوانده خواهد شد ۸- و خداوندگارْ یهوه، که رانده‌شدگان اسرائیل را گرد می‌آورد، چنین می‌فرماید: «من کسان دیگر را نیز علاوه بر آنان که هم‌اکنون گرد آمده‌اند، با ایشان جمع خواهم کرد».} ؛ زکریا ۸ : ۲۰ – ۲۳{۲۰- «خداوند لشکرها چنین می‌فرماید: بار دیگر قومها و ساکنان شهرهای بسیار خواهند آمد ۲۱- و ساکنان یک شهر به شهر دیگر رفته، خواهند گفت: ”بیایید برویم تا از خداوند مسئلت نماییم و خداوند لشکرها را بجوییم، و من نیز خود خواهم آمد ۲۲ – آری، قومهای بسیار و ملتهای نیرومند خواهند آمد تا خداوند لشکرها را در اورشلیم بجویند و از خداوند مسئلت کنند.۲۳ -. خداوند لشکرها چنین می‌فرماید: در آن روزها، ده تن از همۀ زبانها و قومها دست به دامن یک یهودی شده، خواهند گفت: ”بگذارید همراه شما بیاییم، زیرا شنیده‌ایم که خدا با شماست} )

عهد جدید به ما نشان می دهد که وعده خدا برای  بازخرید جهانیان در مسیح به کمال رسید، و  محدوده قوم خدا دیگر با هویت یهودی تعیین نمی شود، بلکه با توبه و ایمان به عیسی مسیح تحقق می یابد. اسرائیل دوباره جمع شده، سازمان یافته، و در مسیح،  احیا شده و از طریق مسیحِ قیام کرده،  مسیحایی که با خون خود عهدی جدید را برقرار کرد. ایمان به مسیح دسترسی به عضویت قوم خدا بطور تمام و کمال در عهد جدید را فراهم می کند. این جنبش تاریخی فدیه شدن (بازخرید) در کتاب اعمال ایفای نقش می کند، وقتی که لوقا به ما نشان می دهد که انجیل در دایره های متحدالمرکز وسیعتری گسترده می شود تا افرادی را که پیش از این خارج از دایره بودند، وارد این دایره بکنند. قوم خدا در اجتماعات محلی جمع می شوند که انجیل پرجلال مسیح را اعلام کرده و آن را بشارت دهند. عهدجدید با رویای متحیر کننده یوحنا به پایان می رسد که در آن تعداد بیشماری از افراد از هر قبیله، زبان، و ملّتی،  که در اتحاد، مسیح را می پرستند فدیه برایشان پرداخت شده است. ( مکاشفه ۷ : ۹ – ۱۰{۹- پس از آن نظر کردم و اینک جماعتی عظیم از هر ملت و طایفه و قوم و زبان پیش روی خود دیدم که هیچ‌کس آنان را نمی‌توانست شماره کند و همه پیش تخت و در پیشگاه بره ایستاده بودند. همگان ردای سفید بر تن داشتند و شاخۀ نخل به دست. ۱۰- آنان به بانگ بلند ندا در دادند که نجات از آن خدای ماست که بر تخت نشسته؛ و از آنِ بره است.»})

تنوع و ناهماهنگی کلیساهای رسولی

دید و رویای الهیات کتاب مقدسی از فدیه دادن برای جهانیان به ما کمک می کند تا الگوی رسولی کلیساها را درک کنیم. به عنوان مثال همانطور که دسته دستگاه شهر فرنگ  را بگردانند مناظر زیبایی را نشان می  دهد، در عهد جدید، جلال کار کسی که خودش را فدیه کرد یعنی مسیح در بنا کردن کلیساهای محلی  نمایانگر این است که برای هر فرهنگ و قومی، موقعیت اقتصادی اجتماعی و حتی زبانهای متفاوت، تأثیرگذار و حقیقی می باشد. {۴} چنین  تنوع و ناهماهنگی چشمگیر الگوی رسولی از اتحاد نفوذ پذیر و  اعتقاد همه جانبه در مسیح جاری می شود، کسی که ایمانداران را با خدا و با یکدیگر آشتی داد. (غلاطیان ۳ : ۲۸ { دیگر نه یهودی معنی دارد نه یونانی، نه غلام نه آزاد، نه مرد نه زن، زیرا شما همگی در مسیحْ عیسی یکی هستید. }؛ کولسیان ۳ : ۱۱{ در این انسانِ جدید، یونانی یا یهودی، ختنه‌شده یا ختنه‌ناشده، بَربَر یا سَکایی، غلام یا آزاد دیگر معنی ندارد، بلکه مسیح همه چیز و در همه است }). {۵}   افراد مختلف  به وسیله “یکی بودن”،  و سهیم بودن در عیسی مسیح ،  تفاوتهایشان  از بین می رود.

درحالیکه کلیسای اولیه رشد می کرد، رسولان با مشکلاتی مواجه میشدند که از گوناگونی جماعت های نوظهور برمی خاست، اما هرگز کلیسا را به واحدهای  یکپارچه تقسیم نکردند. کتاب اعمال، گواه بر این مطلب است که کلیسا در ابتدا در روز پنطیکاست شکل گرفت که مسیحیان یهودی از پیشینه فرهنگی و زبانی بسیار گسترده ای را شامل می شد. (اعمال ۲ : ۵ – ۱۱{ ۵– در آن روزها، یهودیانِ خداترس، از همۀ ممالک زیر آسمان، در اورشلیم به سر می‌بردند. ۶- چون این صدا برخاست، جماعتی گرد ‌آمده، غرق شگفتی شدند، زیرا هر یک از ایشان می‌شنید که آنان به زبان خودش سخن می‌گویند.  ۷- پس حیران و بهت‌زده، گفتند: «مگر اینها که سخن می‌گویند جملگی اهل جلیل نیستند؟ ۸- پس چگونه هر یک می‌شنویم که به زبان زادگاه ما سخن می‌گویند؟ ۹- پارتها و مادها وعیلامیان، مردمان بین‌النهرین و یهودیه و کاپادوکیه و پونتوس و آسیا ۱۰- و فْریجیه و پامفیلیه و مصر و نواحی لیبی متصل به قیرَوان و نیز زائران رومی  ۱۱- (چه یهودی و چه یهودی‌شده) ؛ و همچنین مردمان کْرِت و عربستان – همه می‌شنویم که اینان به زبان ما مدح اعمال عظیم خدا را می‌گویند.}) . در اعمال ۶ : ۱ – ۶{۱- در آن ایام که شمار شاگردان فزونی می‌یافت، یهودیانِ یونانی‌زبان از یهودیانِ عبرانی‌زبان گِلِه کردند که بیوه‌زنانِ ایشان از جیرۀ روزانۀ غذا بی‌بهره می‌مانند ۲- پس آن دوازده رسول، جماعتِ شاگردان را فرا خواندند و گفتند: «شایسته نیست که ما برای غذا دادن به مردم، از خدمتِ کلام خدا غافل مانیم ۳- پس ای برادران، از میان خود هفت تن نیک‌نام را که پر از روح و حکمت باشند برگزینید تا آنان را بر این کار بگماریم ۴- و ما خود را وقف دعا و خدمت کلام خواهیم کرد .»۵- این سخن همگان را پسند آمد. پس استیفان را که مردی پر از ایمان و روح‌القدس بود، به اتفاق فیلیپُس، پْروخُروس، نیکانور، تیمون، پَرمیناس و نیکولائوس، که از یهودی‌شدگان اَنطاکیه بود، برگزیدند.  ۶- این مردان را نزد رسولان حاضر کردند و رسولان دعا کرده، بر ایشان دست گذاشتند.} ، تنشهایی میان افرادی از گروههای فرهنگی-زبانی متفاوت، یعنی یهودیان دیاسپور ( هلّینستیان ) و یهودیان سوری-فلسطینی (عبرانیان) درگرفت. رسولان آنها را از هم جدا نکردند، بلکه مردانی از میان گروههایی که در اقلّیت بودند برای کار خدمت منصوب نموده  و به این طریق مشکل را حلّ کردند. در کتاب اعمال جلوتر که می رویم می بینیم  طبیعت متنوع و ناهماهنگ کلیسای اولیه با معرفی مشایخ و معلمان متفاوت در کلیسای انطاکیه تقویت می شود (مقایسه کنید با اعمال ۱۳ :۱{ در کلیسایی که در اَنطاکیه بود، انبیا و معلّمانی چند بودند: برنابا، شَمعون معروف به نیجِر، لوکیوسِ قیرَوانی، مَنائِن که برادرخواندۀ هیرودیسِ حاکم بود و سولُس. })، شامل فریسی سابق ( پولس)، غیریهودی سابق (لوکیوس)، لاوی سابق (برنابا)، عضو دادگاه هیرودیس (مَناحم)، و مردی که پوستی تیره داشت ( شمعون، که به نیجر معروف بود). 

در کتاب رومیان، پولس به جماعتی اشاره می کند که بدون شکّ ترکیبی از افرادی از قومیتهای مختلف، هم یهود و هم یونانی بودند.( رومیان ۷ : ۱ { ای برادران، آیا نمی‌دانید – زیرا با کسانی سخن می‌گویم که از شریعت آگاهند – که شریعت تنها تا زمانی بر انسان حکم می‌راند که انسان زنده است }؛ ۱۱: ۱۳{ روی سخنم با شما غیر یهودیان است. از آنجا که من رسول غیریهودیانم، به خدمت خود بسیار می‌بالم }) پولس به آنها التماس می کند که به خاطر انجیل با یکدیگر در محبت زندگی کنند و مزیت های خود را به خاطر دیگران قربانی کنند (رومیان ۱۳ : ۸ – ۱۰{ هیچ دِینی به کسی نداشته باشید جز اینکه یکدیگر را پیوسته محبت کنید. زیرا هر که به دیگری محبت کند، در واقع شریعت را به جا می‌آورد. ۹- زیرا احکامِ ’زنا مکن‘، ’قتل مکن‘، ’دزدی مکن‘، ’طمع مورز‘، و هر حکم دیگری که باشد، همه در این کلام خلاصه می‌شود که «همسایه‌ات را همچون خویشتن محبت کن. »محبت، به همسایۀ خود بدی نمی‌کند؛ پس محبت تحقق شریعت است. » } ؛ ۱۴ : ۱ – ۲۳ {۱- کسی را که ایمانش ضعیف است، بپذیرید، بی‌آنکه دربارۀ مسائل مورد تردید، حکم صادر کنید. ۲- ایمانِ یکی به او اجازه می‌دهد هر غذایی را بخورد، امّا دیگری که ایمانش ضعیف است، فقط سبزیجات می‌خورد.۳- آن که همه چیز می‌خورد، نباید به آن که نمی‌خورد به دیدۀ تحقیر بنگرد؛ و آن که همه چیز نمی‌خورد، نباید آن کس را که هر غذایی را می‌خورد، محکوم کند. زیرا خدا او را پذیرفته است. ۴- تو کیستی که بر خدمتکار شخصی دیگر حکم می‌کنی؟ استوار ماندن یا فرو افتادن او به آقایش مربوط است. و او استوار هم خواهد ماند زیرا خداوند قادر است او را استوار گرداند. ۵- کسی یک روز را از دیگر روزها مقدّستر می‌شمارد؛ فردی دیگر، همۀ روزها را یکسان می‌پندارد. هر کس در ذهن خودش کاملاً متقاعد باشد. ۶- آن که روزی خاص را مهم می‌شمارد، برای خداوند چنین می‌کند. آن که می‌خورد، برای خداوند می‌خورد، زیرا خدا را شکر می‌گوید. و آن که از خوردن می‌پرهیزد، او نیز برای خداوند چنین می‌کند و خدا را شکر می‌گزارد ۷-. زیرا هیچ‌یک از ما برای خود زندگی نمی‌کنیم و هیچ‌یک از ما برای خود نمی‌میریم. ۸- اگر زندگی می‌کنیم، برای خداوند است، و اگر می‌میریم، آن نیز برای خداوند است. پس خواه زندگی کنیم، خواه بمیریم، از آنِ خداوندیم. ۹- مسیح نیز به همین سبب مرد و زنده شد تا خداوندِ زندگان و مردگان باشد. ۱۰- پس تو چرا برادر خود را محکوم می‌کنی؟ و تو چرا به برادر خود به دیدۀ تحقیر می‌نگری؟ زیرا همۀ ما در برابر مسند داوری خدا حاضر خواهیم شد. ۱۱- چرا که نوشته شده است: « خداوند می‌گوید: به حیات خود قسم که  هر زانویی در برابر من خم خواهد شد  و هر زبانی به خدا اقرار خواهد کرد.» ۱۲- پس هر یک از ما حساب خود را به خدا باز خواهد داد. ۱۳- بنابراین، بیایید از این پس یکدیگر را محکوم نکنیم. به جای آن، تصمیم بگیرید که هیچ سنگ لغزش یا مانعی در راه برادر خود مگذارید. ۱۴- من در عیسای خداوند می‌دانم و متقاعد هستم که هیچ چیز به خودی خود نجس نیست. امّا اگر کسی چیزی را نجس می‌شمارد، برای او نجس خواهد بود. ۱۵- اگر با خوراکی که می‌خوری برادرت را دردمند می‌سازی، دیگر بر پایۀ محبت رفتار نمی‌کنی. با خوراک خود، برادر خویش را که مسیح به‌خاطر او مرد، هلاک مساز. ۱۶- مگذارید در مورد آنچه شما نیکو می‌شمارید، بد گفته شود. ۱۷- زیرا پادشاهی خدا خوردن و نوشیدن نیست، بلکه پارسایی، سلامتی و شادی در روح‌القدس است. ۱۸- هر که بدین طریق مسیح را خدمت کند، خدا را خشنود می‌سازد و پذیرفتۀ مردم نیز هست. ۱۹- پس بیایید آنچه را که موجب برقراری صلح و صفا و بنای یکدیگر می‌شود، دنبال کنیم. ۲۰- کار خدا را برای خوراک خراب مکن! همۀ خوراکها پاکند، امّا خوردن هر خوراکی که باعث لغزش دیگری شود، عملی است نادرست. ۲۱- بهتر آن است که از خوردن گوشت یا نوشیدن شراب یا انجام هر کار دیگر که باعث لغزش برادرت می‌شود، بپرهیزی. ۲۲- پس عقیده‌ات را دربارۀ این امور، بین خود و خدا نگاه دار. خوشا به حال کسی که به‌خاطر آنچه نیکو می‌شمارد، خود را محکوم نمی‌کند. ۲۳- امّا کسی که دربارۀ خوردنِ خوراکی دچار تردید است، اگر آن را بخورد محکوم می‌شود، زیرا با ایمان نخورده است و آنچه از ایمان نباشد، گناه است. }).

در اینجا می بینیم که انجیل نه فقط بر نجات شخصی، بلکه بر قربانی واحد دلالت دارد- ایمانداران باید یاد بگیرند که با پیروی از الگوی مسیح در مشارکت با افرادی که متفاوت از آنها می باشند، زندگی کنند و دیگران را برتر از خود بدانند.

اول قرنتیان، به جماعتی شامل اعضایی از پیشینه های گوناگون نوشته شده، پولس، یکی بودن آنها در مسیح را اظهار کرده و آنها را نصیحت می کند که دیگری را بر خود ترجیح دهند و نسبت به  ایمان برادر ضعیفتر حساس باشند. ( اول قرنتیان هر دو مورد، سوال جدا کردن کلیساها بر حسب  یکدست بودن و  تشابهت آنها، نسبت به افکار پولس مسئله غریبی می باشد. برای اینکه به مردم احساس رضایت و راحتی بیشتری بدهد، ملاحظات “استراتژیک و راهبردی” برای خدمت عملی و موثر تر بشارت به دیگران،  هرگز او را از غیر یهودیان و سایر قومها جدا نکرد. بلکه، این الزام که ایمانداران یک انسان تازه در مسیح می باشند، منجر به اتحاد مسیحیان در کلیسا می شود، ایمانداران یکدیگر را محبت می نمایند، درست به همان شکلی که مسیح آنها را محبت نمود. به درستی، پولس اعلام می کند که حکمت و جلال گوناگون خدا از طریق اتحاد افراد گوناگون در کلیسا ظاهر می شود. (افسسیان ۳ : ۱ – ۱۰){ ۱-از این رو من، پولس، که به‌خاطر شما غیر یهودیان زندانی مسیحْ عیسی هستم. ۲- بی‌گمان شما دربارۀ مباشرت فیض خدا که برای شما به من بخشیده شده است، شنیده‌اید. ۳-مقصودم رازی است که از راه مکاشفه بر من معلوم گردید، چنانکه تا به حال مختصری دربارۀ آن به شما نوشته‌ام. ۴-و با خواندن آن می‌توانید به چگونگی درک من از راز مسیح پی ببرید . ۵- رازی که در نسلهای گذشته بر آدمیان آشکار نشده بود، آن‌گونه که اکنون به واسطۀ روح بر رسولان مقدّس او و بر انبیا آشکار شده است. ۶-آن راز این است که غیر یهودیان در مسیح و به واسطۀ انجیل، در میراث و در بدن و در برخورداری از وعدۀ او شریکند. ۷- من به موهبت فیض خدا که از طریق عمل قدرت او به من عطا شده است، خادم این انجیل شده‌ام. ۸-  هرچند از کمترینِ مقدسین هم کمترم، این فیض به من عطا شد که بشارتِ غَنایِ بی‌قیاسِ مسیح را به غیر یهودیان برسانم،۹- و بر همگان طرح اجرای رازی را روشن سازم که طی اعصار گذشته نزد خدایی که همه چیز را آفرید، پوشیده نگاه داشته شده بود. ۱۰- تا اکنون از طریق کلیسا حکمت گوناگون خدا بر ریاستها و قدرتهای جایهای آسمانی آشکار شود. }

همچنین کلیسای اولیه جدایی طبقاتی اقتصادی و اجتماعی را از پایه و بنیان شکست. پولس با نصیحت کردن بردگان و اربابان که با هم به عنوان برادران در مسیح در یک جماعت مشارکت داشته باشند ریشه ساختار اجتماعی برده داری را برانداخت. (اول قرنتیان ۷ : ۱۷ – ۲۴{۱۷- باری، هر کس آن‌گونه زندگی کند که خداوند برای او در نظر گرفته و خدا او را بدان فراخوانده است. این اصلی است که من در همۀ کلیساها بدان حکم می‌کنم. ۱۸- اگر کسی به هنگام فرا خوانده شدن ختنه شده بوده، در همان حال باقی بماند؛ و اگر کسی به هنگام فرا خوانده شدن ختنه نشده بوده، ختنه نشود. ۱۹- زیرا مهم ختنه شدن یا نشدن نیست، بلکه مهم نگاه داشتن احکام خداست. ۲۰- هر کس در هر وضعی که در آن فرا خوانده شده باقی بماند. ۲۱- آیا زمانی که فرا خوانده شدی، غلام بودی؟ تو را باکی نباشد. امّا اگر می‌توانی آزادی خود را به دست آوری، فرصت را از دست مدهید.۲۲- زیرا آن که در غلامی از سوی خداوند فرا خوانده شده است، آزادِ خداوند است؛ و نیز آن که در آزادی فرا خوانده شده است، غلام مسیح است ۲۳- به بهایی خریده شده‌اید، پس غلام انسانها مشوید ۲۴-بنابراین، ای برادران، هر کس در هر وضعی که فرا خوانده شده است، در همان وضع در حضور خدا باقی بماند.} ؛ فلیمون ۸ – ۱۶ {۸– ازاین رو، هرچند در مسیح این جسارت را دارم که تو را به انجام آنچه سزاوار است حکم کنم، ۹- ترجیح می‌دهم بر پایۀ محبت استدعا کنم. پس من، پولسِ پیر، که اکنون نیز زندانی مسیحْ عیسایم، ۱۰- دربارۀ پسرم اونِسیموس که در بندْ او را پدر شده‌ام، استدعایی از تو دارم. ۱۱- او در گذشته برای تو بی‌فایده بود، امّا اکنون هم تو را و هم مرا مفید است ۱۲- او را که پارۀ تنِ من است نزد تو باز می‌فرستم می‌خواستم نزد خود نگاهش بدارم تا در مدتی که به‌خاطر انجیل در بندم، سهم تو را در خدمت به من بر عهده گیرد. ۱۴-امّا نخواستم کاری بدون موافقت تو کرده باشم، تا احسانت از روی میل باشد، نه به اجبار. ۱۵-چه بسا که از همین رو اندک زمانی از تو جدا شد تا برای همیشه نزدت بازگردد، ۱۶-امّا دیگر نه چون غلام، بلکه بالاتر از آن، چون برادری عزیز. او مرا بس عزیز است، امّا تو را به مراتب عزیزتر است، خواه در مقام یک انسان و خواه در مقام برادری در خداوند }) ایمان به مسیح موقعیت اجتماعی را که به عنوان حریمی برای مشارکت می باشد،  از بین می برد. به همین شکل، یعقوب فرمان می دهد که هیچ جانبداری یا رفتار اجتماعی خاصی نسبت به ثروتمندان نداشته باشید. یعقوب در نظر دارد که افراد فقیر و ثروتمند در اتحاد با هم مشارکت داشته باشند، به جای اینکه در واحدهای  یکپارچه بر حسب سطح اقتصادی اجتماعی از هم جدا شوند. (یعقوب ۲ : ۱ – ۹ {

۱- برادران من، ایمانِ شما به عیسی مسیح، خداوند پرجلالمان، با تبعیض همراه نباشد.۲- اگر کسی با انگشتریِ زرین و جامۀ فاخر به مجلس شما درآید و فقیری نیز با جامۀ ژنده وارد شود، ۳- شما به آن که جامۀ فاخر در بر دارد توجه خاص نشان دهید و به او بگویید: «در این جای نیکو بنشین،» امّا فقیر را بگویید: «همان جا بایست!» و یا: «اینجا پیش پاهای من بر زمین بنشین، ۴- آیا در میان خود تبعیض قائل نشده و با اندیشۀ بد قضاوت نکرده‌اید؟ ۵- برادران عزیز، گوش فرا دهید! مگر خدا فقیران این جهان را برنگزیده تا در ایمان دولتمند باشند و پادشاهی‌ای را به میراث یابند که او به دوستدارانِ خود وعده فرموده است؟ ۶-امّا شما به فقیر بی‌حرمتی روا داشته‌اید. آیا دولتمندان نیستند که بر شما ستم روا می‌دارند و شما را به محکمه می‌کشند؟ ۷- آیا ایشان نیستند که به آن نام شریف که بر شما نهاده شده، کفر می‌گویند؟ ۸- اگر براستی شریعت شاهانه را مطابق با این گفتۀ کتاب به جای آورید که می‌فرماید: «همسایه‌ات را همچون خویشتن محبت کن.» کارِ نیکو کرده‌اید، ۹- امّا اگر تبعیض قائل شوید، گناه کرده‌اید و شریعت، شما را چون افرادی قانون‌شکن، محکوم می‌کند.}) همچنین عهد جدید به ما نشان می دهد که کلیساها ” چند نسلی ” بودند، شامل افراد جوان و سالمند، در مشارکت و اتحاد با هم زندگی می کردند و در خدمت، خواسته های خود را قربانی می کردند. ( اول تیموتائوس ۴ : ۱۲ {مگذار هیچ‌کس تو را به سبب جوانی‌ات حقیر شمارد، بلکه در گفتار و کردار و محبت و ایمان و پاکی، همۀ مؤمنان را سرمشق باش}؛ ۵ : ۱ – ۱۶ ؛ تیطس ۲ : ۱ – ۸ ؛ اول یوحنا ۲ : ۱۲ – ۱۴) . 

الگوی رسولی از جماعتهای متنوع چند ملیتی به عهدجدید محدود نمی شود، بلکه توسط شواهدی از تاریخ مسیحیان اولیه هم حمایت می شود. چنانکه دیوید اسمیت می گوید، ” به درستی که ذات متنوع چند ملیتی کلیسا بود که بر دنیای رومیِ منقسم شده تأثیر گذاشت و باعث رشد جنبش مسیحی شد. ” { ۶ } درحالیکه  یکپارچگی در کلیساها فقط موقعیت اجتماعی را تقویت می کند، شواهد کتاب مقدسی به ما نشان می دهد که انجیل، مرزهای قومی، اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی را شکسته و فراتر رفت، به  طوری که پیش از آن هرگز چنین چیزی در تاریخ دیده نشده بود.

جدال عهد جدید بر علیه  قومیت محوری ( نظرات و باورهای یک فرهنگ خاص برای داوری بر فرهنگی دیگر به کار می رود)

یک دلیل دیگر برای اینکه چرا  یکپارچگی در تضاد با عهد جدید می باشد این است که طرز فکر  قومیت محوری را تقویت می کند و  ارتقا می دهد. در سراسر عهد جدید ما حمله ای را بر ضد  قومیت محوری می بینیم، درنتیجه حکمی به ایمانداران از پیشینه های قومی متفاوت داده شده که یکدیگر را با محبت بپذیرند و در کلیسای محلی در هماهنگی با هم زندگی کنند. {۷} پولس،بدون هیچ لغزشی اصرار می کند که یهودیان و غیر یهودیان یعنی همه امتها از طریق خون عیسی مسیح، با خدا آشتی داده شده اند، پس در مسیح، “نه یونانی است، نه یهود، نه ختنه شده، نه نامختون، نه بَربَری، نه سَکِیتی، نه غلام و نه آزاد، بلکه مسیح همه چیز است و در همه وجود دارد. ” (کولسیان ۳ : ۱۱) {در این انسانِ جدید، یونانی یا یهودی، ختنه‌شده یا ختنه‌ناشده، بَربَر یا سَکایی، غلام یا آزاد دیگر معنی ندارد، بلکه مسیح همه چیز و در همه است} مسیح ” دیوار جداکننده دشمنی و خصومت ” را شکسته است، و یهودیان و غیر یهودیان را با خدا آشتی داده است ” در یک بدن از طریق صلیب” . (افسسیان ۲  : ۱۴ – ۱۶ {۱۴- زیرا او خودْ صلح و سلامت ماست، که این دو گروه را یکی ساخته است. او در بدن خود دیوار جدایی را که باعث دشمنی بود فرو ریخته، ۱۵-شریعت را با قوانین و مقرراتش باطل ساخت، بدین قصد که از آن دو یک انسانِ نو آفریده، صلح و سلامت پدید آورد. ۱۶- هر دو گروه را در یک بدن با خدا آشتی دهد، به واسطۀ صلیب خود که بر آن دشمنی را کشت.}) ایمانداران، جزئی از خلقت تازه خدا هستند، در گذشته همه آنها در آدم، گناهکار بودند، اما اکنون انسانی تازه در مسیح می باشند.

این مشکل به واضح ترین شکل در غلاطیان ۲ دیده می شود، جاییکه پولس، پطرس را توبیخ کرد، به خاطر اینکه او خودش را از غیر یهودیان یا به عبارتی از امتها  جدا کرد. ( غلاطیان ۲ : ۱۱ – ۱۶{ ۱۱- امّا چون پطرس به اَنطاکیه آمد، با او رویاروی مخالفت کردم، چه آشکارا تقصیر کار بود.۱۲- زیرا پیش از آنکه کسانی از جانب یعقوب در آینده، با غیر یهودیان همسفره می‌شد، امّا همین که آنها آمدند، پا پس کشید و خود را جدا کرد، چرا که از اهل ختنه بیم داشت. ۱۳- سایر یهودیان نیز در این ریاکاری به او پیوستند، به گونه‌ای که حتی برنابا نیز در اثر ریاکاری آنان از راه به در شد. ۱۴- امّا من چون دیدم آنان در راستای حقیقتِ انجیل، استوار گام نمی‌زنند، در حضور همه پطرس را گفتم: «اگر تو، با اینکه یهودی هستی، همچون غیر یهودیان زندگی می‌کنی نه چون یهودیان، چگونه است که غیر یهودیان را وامی‌داری که از رسوم یهودیان پیروی کنند؟ ۱۵- ما که یهودی‌زاده‌ایم و نه به اصطلاح ’غیریهودی گناهکار’.}). پطرس در کنار یهودیان مسیحی دیگر در غلاطیه، از ترس یهودیان چنین عملی را مرتکب شد، زیرا که یهودیان به خاطر سهیم شدن در مشارکت بر سر یک  سفره با غیر یهودیان رنجیده خاطر شدند. اما پولس اصرار داشت که چنین کناره گیری، توهینی به خودِ انجیل است. (غلاطیان ۲ : ۱۵ – ۲۱{۱۵- ما که یهودی‌زاده‌ایم و نه به اصطلاح ’غیریهودی گناهکار.۱۶- می‌دانیم که انسان نه با اعمال شریعت، بلکه با ایمان به عیسی مسیح پارسا شمرده می‌شود. پس ما خود نیز به مسیحْ عیسی ایمان آوردیم تا با ایمان به مسیح پارسا شمرده شویم و نه با اعمال شریعت، زیرا هیچ بشری از راه انجام اعمال شریعت پارسا شمرده نمی‌شود.۱۷- امّا اگر در حالی که در پی پارسا شمرده شدن به واسطۀ مسیح هستیم، معلوم شود که گناهکاریم، آیا این بدان معنی است که مسیح خادم گناه است؟ به هیچ روی! ۱۸- زیرا اگر آنچه را که خود ویران کردم از نو بنا کنم، در آن صورت نشان می‌دهم که به شریعت نافرمان.۱۹- زیرا من به واسطۀ خودِ شریعت، نسبت به شریعت مُردم تا برای خدا زیست کنم، ۲۰- با مسیح بر صلیب شده‌ام، و دیگر من نیستم که زندگی می‌کنم، بلکه مسیح است که در من زندگی می‌کند؛ و این زندگی که اکنون در جسم می‌کنم، با ایمان به پسر خداست که مرا محبت کرد و جان خود را به‌خاطر من داد.۲۱-  فیض خدا را باطل نمی‌شمارم، زیرا اگر پارسایی از راه شریعت به دست می‌آمد، پس مسیح بیهوده مرد. }). در اینجا، پذیرش غیریهودیان- افرادی که از قومهای متفاوتی بودند- به عنوان اعضای خانواده خدا با مشارکت بر سر یک  سفره، بر این خواهش عملی برای جلوگیری از رنجانیدن دیگران، در اولویت قرار می دهد..

در رومیان هم، پولس بر  اساس محوریت قومی حمله می کند. پولس هرزگی و تباهی جهانی انسان و قدرت انجیل را هم برای یهودیان و هم غیر یهودیان جهت نجات از طریق عمل خدا برای عادل شمردگی در مسیح را عنوان می کند . (رومیان فصل ۱ تا ۳) همه گناه کرده اند و از جلال خدا قاصر آمده اند و با فیض از طریق ایمان به مسیح عادل شمرده شده اند ( رومیان ۳ : ۲۱ – ۲۶{ ۲۱- امّا اکنون جدا از شریعت، آن پارسایی که از خداست به ظهور رسیده است، چنانکه شریعت و پیامبران بر آن گواهی می‌دهند. ۲۲- این پارسایی که از خداست از راه ایمان به عیسی مسیح است و نصیب همۀ کسانی می‌شود که ایمان می‌آورند در این باره هیچ تفاوتی نیست. ۲۳- زیرا همه گناه کرده‌اند و از جلال خدا کوتاه می‌آیند.۲۴- امّا به فیض او و به واسطۀ آن بهای رهایی که در مسیحْ عیسی است، به‌رایگان پارسا شمرده می‌شوند. ۲۵- خدا او را چون کفّارۀ گناهان عرضه داشت، کفّاره‌ای که توسط خون او و از راه ایمان حاصل می‌شود. او این را برای نشان دادن عدالت خود انجام داد، زیرا در تحمل الهی خویش، از گناهانی که پیشتر صورت گرفته بود، چشم پوشیده بود.۲۶- او چنین کرد تا عدالت خود را در زمان حاضر ثابت کند، و تا خودْ عادل باشد و کسی را نیز که به عیسی ایمان دارد، پارسا بشمارد. }). همه از طریق ایمان به خدایی که افراد خدانشناس را عادل شمرد، فرزندان ابراهیم شدند. (رومیان ۴ ) همه در آدم محکوم بودند، و همه در مسیح عادل شمرده شدند. (رومیان ۵ : ۱۲ – ۲۱{ پس، همان‌گونه که گناه به واسطۀ یک انسان وارد جهان شد، و به واسطۀ گناه، مرگ آمد، و بدین‌سان مرگ دامنگیر همۀ آدمیان گردید، از آنجا که همه گناه کردند ۱۳- زیرا پیش از آنکه شریعت داده شود، گناه در جهان وجود داشت، امّا هر گاه شریعتی نباشد، گناه به حساب نمی‌آید. ۱۴- با این حال، از آدم تا موسی، مرگ بر همگان حاکم بود، حتی بر کسانی که گناهشان به گونۀ سرپیچی آدم نبود. آدم، نمونۀ کسی بود که می‌بایست بیاید  ۱۵- امّا عطا همانند نافرمانی نیست. زیرا اگر به واسطۀ نافرمانی یک انسان بسیاری مردند، چقدر بیشتر فیض خدا و عطایی که به واسطۀ فیض یک انسان، یعنی عیسی مسیح فراهم آمد، به‌فراوانی شامل حال بسیاری گردید. ۱۶-  براستی که این عطا همانند پیامد گناهِ آن یک تن نیست. زیرا مکافات از پی یک نافرمانی نازل شد و به محکومیت انجامید؛ امّا عطا از پی نافرمانی های بسیار آمد و پارسا شمردگی را به ارمغان آورد. ۱۷- زیرا اگر به واسطۀ نافرمانی یک انسان، مرگ از طریق او حکمرانی کرد، چقدر بیشتر آنان که فیض بیکران خدا و عطای پارسایی را دریافت کرده‌اند، توسط آن انسان دیگر، یعنی عیسی مسیح، در حیاتْ حکم خواهند راند.۱۸- پس همان‌گونه که یک نافرمانی به محکومیت همۀ انسانها انجامید، یک عمل پارسایانه نیز به پارسا شمرده شدن و حیات همۀ انسانها منتهی می‌گردد.  ۱۹- زیرا همان‌گونه که به واسطۀ نافرمانی یک انسان، بسیاری گناهکار شدند، به واسطۀ اطاعت یک انسان نیز بسیاری پارسا خواهند گردید. ۲۰- حال، شریعت آمد تا نافرمانی افزون شود؛ امّا جایی که گناه افزون شد، فیض بی‌نهایت افزونتر گردید. ۲۱- تا همان‌گونه که گناه در مرگ حکمرانی کرد، فیض نیز در پارسایی حکم براند و به واسطۀ خداوند ما عیسی مسیح، به حیات جاویدان رهنمون شود.}) پولس هم به یهودیان و هم به غیر یهودیان هشدار می دهد که مغرور نشوند، بلکه فیض خدا را برای هر دو قوم  بطلبند. (رومیان ۲ : ۱۷ – ۲۹ { ۱۷-حال، تو که خود را یهودی می‌خوانی و به شریعت تکیه داری و به رابطه‌ات با خدا فخر می‌کنی، ۱۸- تو که ارادۀ او را می‌دانی و چون از شریعت تعلیم یافته‌ای، بهترینها را برمی‌گزینی، ۱۹- و اطمینان داری که راهنمای کوران و نور ظلمت‌نشینانی، ۲۰- و که به سبب برخورداری از شریعت که تبلور معرفت و حقیقت است، مربی جاهلان و آموزگار کودکانی، ۲۱- تو که دیگران را تعلیم می‌دهی، آیا خود را نمی‌آموزانی؟ تو که بر ضد دزدی موعظه می‌کنی، آیا خودْ دزدی می‌کنی؟ ۲۲- تو که می‌گویی نباید زنا کرد، آیا خودْ زنا می‌کنی؟ تو که از بتها نفرت داری، آیا خودْ معبدها را غارت می‌کنی؟ ۲۳- تو که به داشتن شریعت فخر می‌فروشی، آیا با زیر پا گذاشتنِ آن به خدا بی‌حرمتی می‌کنی؟ ۲۴- چنانکه نوشته شده است: «به سبب شما، نام خدا را در میان قومها کفر می‌گویند.»۲۵- ختنه آنگاه ارزش دارد که شریعت را به جا آورید، امّا اگر آن را زیر پا بگذارید، مانند این است که ختنه نشده باشید. ۲۶- و اگر آنان که ختنه نشده‌اند، مطالبات شریعت را به جا آورند، آیا ختنه‌شده به شمار نمی‌آیند. ۲۷- آن که در جسم ختنه نشده، امّا شریعت را نگاه می‌دارد، تو را محکوم خواهد کرد، تو را که با وجود برخورداری از احکام نوشته شده و ختنه، شریعت را زیر پا می‌گذاری. ۲۸- زیرا یهودی راستین آن نیست که به ظاهر یهودی باشد، و ختنۀ واقعی نیز امری جسمانی و ظاهری نیست ۲۹- بلکه یهودی آن است که در باطن یهودی باشد و ختنه نیز امری است قلبی که به دست روح انجام می‌شود، نه به واسطۀ آنچه نوشته‌ای بیش نیست. چنین کسی را خدا تحسین می‌کند، نه انسان }؛ رومیان ۱۱ : ۱۷ – ۲۴) شواهدی از رومیان نشان می دهد که پولس قطعاً به یک جماعت گوناگون و مختلف می نوشت، آنها را نصیحت می کرد که غرور قومی خود را کنار بگذارند و در اتحاد مسیحی با هم زندگی کنند.

مشاجره بر علیه  محوریت قومی، محدود به پولس نمی شود، و در سراسر انجیل هم نفوذ کرده است. عیسی، از طریق معاشرت با غیر یهودیان ، باجگیران، و گناهکاران، غرور قومی محوری فریسیان را خدشه دار کرد. در اناجیل تعلیم می دهند که شهروند ملکوت خدا شدن از طریق ایمان به مسیح می باشد، نه از طریق هویت قومی. {۷}  تشویق به توبه شامل دعوت به توبه از غرور و تعصبات قومی و نژادی می شود. طبق چارچوبی که جان پایپر ارائه می دهد، ” ایمان به عیسی، قومیت را کنار می زند.” {۸} پایپر در مورد این موضوع چندین نمونه در اناجیل را عنوان می کند: ستایش و تقدیر ایمان سردار رومی (متی ۸ : ۵ – ۱۳{ ۵- چون عیسی وارد کَفَرناحوم شد، یک نظامی رومی نزدش آمد و با التماس ۶- به او گفت: «سرور من، خدمتکارم مفلوج در خانه خوابیده و سخت درد می‌کشد. ۷- عیسی گفت: «من می‌آیم و او را شفا می‌دهم.» ۸- نظامی پاسخ داد: «سرورم، شایسته نیستم زیر سقف من آیی. فقط سخنی بگو که خدمتکارم شفا خواهد یافت.  ۹- زیرا من خود مردی هستم زیر فرمان. سربازانی نیز زیر فرمان خود دارم. به یکی می‌گویم ”برو،“ می‌رود، و به دیگری می‌گویم ”بیا،“ می‌آید. به غلام خود می‌گویم ”این را به جای آر،“ به جای می‌آورد.»۱۰- عیسی چون سخنان او را شنید، به شگفت آمد و به کسانی که از پی‌اش می‌آمدند، گفت: «آمین، به شما می‌گویم، چنین ایمانی حتی در اسرائیل هم ندیده‌ام.  ۱۱- و به شما می‌گویم که بسیاری از شرق و غرب خواهند آمد و در پادشاهی آسمان با ابراهیم و اسحاق و یعقوب بر سر یک سفره خواهند نشست،  ۱۲- امّا فرزندان این پادشاهی به تاریکیِ بیرون افکنده خواهند شد، جایی که گریه و دندان بر هم ساییدن خواهد بود.»۱۳-  سپس به آن نظامی گفت: «برو! مطابق ایمانت به تو داده شود.» در همان دم خدمتکار او شفا یافت }) ، داستان سامری نیکو( لوقا ۱۰ : ۳۳{ امّا مسافری سامِری چون بدان‌جا رسید و آن مرد را دید، دلش بر حال او سوخت })، شفای ده جذامی که از میان آنها فقط یک  غریبه برگشت که تشکر کند (لوقا ۱۷ : ۱۶{ و خود را به پای عیسی افکند و او را سپاس گفت. آن جذامی سامِری بود } ) ، شفای دختر فینیقیه ای ( مرقس ۷ : ۲۶ { آن زن که یونانی و از مردمان فینیقیۀ سوریه بود، از عیسی تمنا کرد دیو را از دخترش بیرون کند. }) ، پاکسازی معبد( مرقس ۱۱ : ۱۷{ سپس به آنها تعلیم داد و گفت: «مگر نوشته نشده است که : « “خانۀ من خانۀ دعا برای همۀ قومها خوانده خواهد شد” ؟ امّا شما آن را ’لانۀ راهزنان‘ ساخته‌اید »}).به وضوح می توان دید عیسی از این که غرور قومی محوری فریسیان را خدشه دار کند هراسی ندارد.

حال، برای واضح شدن مسأله، مدافعان ” اصل تشابه یکپارچه” در این مورد بحث می کنند که آنها نمی خواهند غرور قومی محوری را در مسیحیان ترویج دهند، بلکه آنها عقیده دارند که کلیساهای  هماهنگ از نظر فرهنگی حساسیت بیشتری دارند و برای جا دادن به غیرایماندارانی که شاید راحت نباشند تا از مرزهای فرهنگی عبور کنند، اینگونه کلیساها مناسب باشد. به عبارت دیگر، این طرفداران  به نوعی باور دارند که برداشتن مرزهای فرهنگی انجیل از طریق برقراری کلیساهای یک ملیتی و یک فرهنگی، استراتژیکی تر و راهبردی  تر می باشد.  به هر حال، این تصور بسیار ساده لوحانه می باشد و جای امیدواری نیست که فرض کنیم افراد گناهکاری که تمایل ذاتی آنها به سوی  تعصبات قومی محوری می باشد، بدون  اینکه از آنها بخواهند در مشارکت با افرادی که متفاوت از آنها می باشند قرار بگیرند، تا به نوعی در این زمینه رشد کنند و تعصب خود را کنار گذارند.{۹} شواهد عهدجدید نشان می دهد که عیسی و رسولان هرگز محوریت قومی غیر ایمانداران را نپذیرفتند، اما در عوض دعوت به توبه از  محوریت قومی و داشتن آغوش باز برای ” دیگران ” به عنوان بخش کامل و  درستی از پیغام انجیل برشمرده شده است. درحالیکه ”  اصل تشابه یکپارچه ” تأکید بر بدست آوردن افراد از طریق آزار نرساندن به حساسیت  محوریت قومی آنها دارد، به وضوح می توان دید که رویکرد و نزدیک شدن به عیسی از اساس و  بنیاد متفاوت است- مسیح تیشه به ریشه غرور قومی می زند. {۱۰}

آیا کلیساهای عهد جدید ” تک ملیتی ” بودند؟

دونالد مک گاورَن، پدر جنبش کلیسایی، کسیکه ”  اصل تشابه یکپارچه ” را بنا نهاد، در این مورد بحث می کند که ” جماعت های عهد جدید به طور برجسته ای تک ملیتی بودند”. {۱۱} مک گاورَن عقیده داشت که تحت تأثیر روح القدس، رسولان با همراهی واحدهای هماهنگ پیش رفتند، در ابتدا به سوی یهودیان رفتند تا کلیسا رشد پیدا کند: ” تا زمانی که یهودیانِ داخل یهودیه می توانستند مسیحی شوند، کلیسا توانست رشد کند و به شکل شگفت آوری در میان یهودیان رشد  کرد… این افرادی که در داخل کنیسه به مسیح ایمان می آوردند، بدون مرزهای طبقاتی و نژادی می توانستند مسیحی شوند.” {۱۲} پس طبیعتاً ما باید این سؤال را مورد بحث قرار دهیم که آیا این تفسیر جدید از روی ایمان و وفادارنه نسبت به عهد جدید می باشد. من معتقدم که تفسیر مک گاورَن از جمله شواهد یک تفسیر منحرف می باشد، چون او از طریقی که لوقا تاریخ نجات را که مستمراً در کتاب اعمال آشکار می نماید نشان می دهد ، چشم پوشی می کند.{۱۳} رسولان با هیچ نوعی از ”  اصل تشابه یکپارچه ”  هدایت نمی شدند- گوناگونی فرهنگی و زبانی میان یهودیان در روز پنطیکاست به وضوح این مسئله را ثابت می کند، و طبیعت متنوع و متفاوت جماعت ها بعد از اینکه غیر یهودیان (امتها) به کلیسا آورده شدند، بنا نهاده شد. لوقا تصویری از پیشرفت ماموریت کلیسا به همراه زمینه تاریخی نجات را در کتاب اعمال نشان می دهد. نکته مورد توجه لوقا این است که انجیل توسط رسولان اعلام  شد و توسط روح القدس قدرت  یافت، درحالیکه قوم خدا  در اطراف مسیح قیام کرده از نو سازماندهی می شوند، از حریم هایی که دارای مشکلات حل نشدنی می باشد، عبور می کنند. بنابراین دونالد مک گاورَن و جنبش رشد کلیسایی با تحمیل چارچوب عملی از پیش  تعیین شده درباره متن، از تفسیر ناقص آیات کتاب مقدس استفاده کرده اند  تا از هماهنگ  بودن حمایت کنند.

نتیجه

الگوی رسولی کلیسا در عهدجدید نشان می دهد که تا جایی که ممکن است کلیساها نباید بر اساس زمینه قومی، فرهنگی، طبقاتی، سنّ، یا هر گروه وابستگی یا قرابت سببی تقسیم بندی شده یا بنا نهاده شوند. در بعضی موارد، تفاوت زبانی ممکن است برای جدا کردن کلیساها لازم باشد. اما حتی در این موارد، اگر یک زبان  مشترک وجود دارد که مردم بتوانند از طریق آن ارتباط برقرار کنند، تفاوت زبانی نباید لازمه جدایی کلیساها شود.

جلال مسیح با وضوح بیشتری دیده می شود وقتیکه افراد بیرون از کلیسا، محبت و اتحاد میان شکلها و فرهنگهای متقابل را مشاهده می کنند که در آن ایمانداران از پیشینه های گوناگون با یکدیگر شراکت دارند. نیازهای عملی برای رشد و ازدیاد سریع کلیساها نباید ما را به سویی هدایت کند که از اتحادی که مسیح با خون خود خریداری کرده، دست بکشیم. رِنه پادیلا به خوبی این موضوع را عنوان می کند:

ممکن است این گفته حقیقت داشته باشد که” انسانها دوست دارند مسیحی شوند بدون اینکه از مرزهای طبقاتی یا زبانی و نژادی عبور کنند.” اما این موضوع نامربوطی است. عضویت در بدن مسیح مربوط به دوست داشتن ها یا دوست نداشتن ها نمی شود، بلکه مربوط به همکاری در انسانیت تازه تحت خداوندی مسیح می باشد. شخص چه دوست داشته باشد یا دوست نداشته باشد، همان عملی که فرد را با خدا آشتی داد، همزمان فرد را وارد جمعی می کند که در آن افراد هویت خود را در عیسی مسیح پیدا می کنند، نه در نژاد، فرهنگ، طبقه اجتماعی، یا جنسیت خود، بلکه آنها را با یکدیگر آشتی می دهد. {۱۴}

آیا من مخالف رشد و تکثیر سریع می باشم؟ به هیچ وجه! من هم عمیقاً مشتاقم که ببینم جمعیت کثیری از افراد برای مسیح صید می شوند. اما من از کارگران انجیل می خواهم که این موضوع را در ذهن خود داشته باشند که در هیچ کجای عهد جدید به ما فرمان داده نشده که کلیساها را بر حسب قومیت آنها تقسیم بندی کنیم. همانطور که دیدیم، شواهد آیات کتاب مقدس دقیقاً به چیزی خلاف این مسأله اشاره می کند- افرادی از قبیله ها، زبانها و  ملیتهای مختلف تبدیل به یک قوم در خدا   شده اند تا با هم در مشارکت و هماهنگی به عنوان کاهنان ملکوت   برای  خدایمان، او را پرستش کنند. باشد که کلیسای آمریکا به کار خود برای  اصلاح نژادی ادامه دهد،  همچنان ما یاد می گیریم   تشخیص دهیم که در مسیح هیچ ” سیاه آفریقایی” یا ” Ku Klux Klansman، سازمانی از سفید پوستانی که با خشونت بر علیه حقوق سیاه پوستان می جنگند” وجود ندارد. به همین ترتیب، باشد که ما متوجه شویم که در مسیح، هیچ ” بِرَهمین” یا ” دالیت” یا ” توتسی” یا ” هُوتُو” وجود ندارد. باشد که اتحاد ما در ترکیب نفوس در جماعتهای ما به عنوان نمایشی از حکمت گوناگون خدا که از طریق صلیب خداوند ما عیسی مسیح، ما را با خود آشتی داد، منعکس شود( افسسیان ۳ : ۱۰{ تا اکنون از طریق کلیسا حکمت گوناگون خدا بر ریاستها و قدرتهای جایهای آسمانی آشکار شود.}). باشد که او جلال و حرمتی را که لایقش می باشد، دریافت کند!

اوبری سکویرا

ترجمه کانون کتاب‌مقدس

۱.این مقاله شامل چندین ویرایش و اصلاح موارد اقتباس شده از مقالات نویسنده می باشد که به زودی  وارد بازار خواهد شد، ” فرقه مذهبی هندی و رشد کلیسا: ارزیابی قواعد رشد کلیسا توسط دونالد مک گاورَن از دیدگاه هندی.” مجله باپتیست ( تعمیدی) جنوبی از ماموریت های مسیونری و بشارت  به زودی منتشر خواهد شد.

۲.دونالد ای. مک گاورَن، درک رشد کلیسا Grand Rapids, MI: Eerdmans, ۱۹۷۰), ۱۹۰-۲۱۱

۳.البته که من به متن های تک ملیتی، جایی که زمینه نفوس به طور عمده از یک فرهنگ یا قوم می باشند،مانند مناطق روستایی یا حتی آمریکایی های حومه نشین اشاره نمی کنم،  پس وجود کلیساهای تک ملیتی اجتناب ناپذیر است. من به طور خاص به زمینه هایی اشاره می کنم که در آن بیش از یک فرهنگ و قوم وجود دارد. حتی در زمینه های تک ملیتی هم من اعتقاد ندارم که کلیساها باید بر اساس زمینه  یکپارچه بودن طبقه، سنّ یا قرابت سببی بنا  شود.

۴.به انتقادهای برّنده و تکذیب کامل  اصل تشابهت یکپارچه مک گاورَن نگاهی بیندازید، که نوشته الهیات دان آمریکای لاتین، سی. رِنه پادیلا می باشد،” اتحاد کلیسا و  اصل تشابهت یکپارچه “، مجله بین المللی تحقیق مسیونری ۶ (۱۹۸۱) : ۲۳-۳۰. بسیاری از مباحثات من در اینجا مرهون  تجارب تاثیر گذار و متقاعد کننده پادیلا از شواهد کتاب مقدسی می باشد.

۵.دیوید اسمیت، ” قواعد رشد کلیسای دونالد مک گاورَن ” ، تبدیل هیأت ۲ (۱۹۸۵): ۲۷.

۶.مقایسه شود با میشل گرین، بشارت در کلیسای اولیه، rev ed. Ibid. ۲۸.

(Grand Rapids, MI: William B.Eerdmans. ۲۰۰۴)

۷.  علیرغم مشکلات دیگر، تاکید بر اختلاف نظر عهد جدید بر علیه قومیت محوری یکی از مفیدترین کمک های معروف به “دورنمایی تازه از پولس” بوده که تکرار شده است. به عنوان نمونه نگاهی بیندازید به عهد جدید ، پولس و  وفاداریِ خدا، جلد ۲.

(Minneapolis: Fortress Press, ۲۰۱۳ ), ۷۷۴-۱۰۳۸

۸. به مباحثه فوق العاده جان پایپر در مورد زمینه خونی نگاهی بیندازید. ۲۷-۱۱۵.

۹. Ibid. ۱۱۸.

۱۰. علاوه بر تجربه های دردناکی از دوستانم که در خدمت شبانی در هند داشتند، بر اساس تجربه خودم، به صورت تاسف باری این مسئله با چندین جماعت تک ملیتی در سراسر دنیا پذیرفته شده است. به عنوان نمونه، در بی حرمتی مستقیم به دوم قرنتیان ۶ : ۱۴- ۱۸{ ۱۴- زیر یوغ ناموافق با بی‌ایمانان مروید، زیرا پارسایی و شرارت را چه پیوندی است و نور و ظلمت را چه رفاقتی؟  ۱۵- مسیح و بِلیعال را چه توافقی است و مؤمن و بی‌ایمان را چه شباهتی؟  ۱۶- و معبد خدا و بتها را چه سازگاری است؟ زیرا ما معبد خدای زنده‌ایم. چنانکه خدا می‌گوید:«بین آنها سکونت خواهم گزید و در میانشان راه خواهم رفت،و من خدای ایشان خواهم بود و آنان قوم من خواهند بود.» ۱۷- پس، خداوند می‌گوید: «از میان ایشان بیرون آیید و جدا شوید هیچ چیز نجس را لمس مکند و من شما را خواهم پذیرفت.» ۱۸- « من شما را پدر خواهم بود و شما مرا پسران و دختران خواهید بود

خداوندِ قادر مطلق می‌گوید.»}

مردم ترجیح می دهند که با غیرایمانداران از یک قوم یا گروهی از فرقه مذهبی هندی ازدواج کنند تا با ایمانداری از گروههای قومی دیگر. در مواردی، وقتی دو ایماندار یکدیگر را دوست دارند و مشتاقند که با فردی خارج از فرقه مذهبی یا با هم نژادی خود ازدواج کنند، تعصب قومیت محوری، چهره زشت خود را  نشان می دهد، چنانکه خانواده های مسیحی آنها چنین ازدواجی را  نمی پذیرند. ظاهراً ”  اصل تشابهت یکپارچه” تعصب  قومیت محوری گناهکارانه را در میان افرادی که ادعا می کنند مسیح را می شناسند، ترویج داده و تقویت کرده است.

۱۱. بعضی از طرفداران یکپارچگی بحث می کنند که نباید تشابهی میان تقسیم بندی یهودی-غیریهودی و تقسیم بندی مدرن نژادی، زبان قومی و فرهنگی قائل شد. به چهار دلیل: ۱. “یهود” و “غیر یهود” در اصل اصطلاحات قومی نیستند؛ ۲. برخلاف جدایی قومی مدرن، جدایی میان یهودیان و غیر یهودیان ریشه در شریعت دارد؛ ۳. در زمان عهد جدید، فاصله فرهنگی میان یهودیان و غیر یهودیان به بزرگی فاصله فرهنگی میان قومهای امروزی نبود؛ و ۴. یهودیان با پذیرش نجات غیر یهودیان در کشمکش بودند، چیزی که مشکل امروز دورنمای مسیحیان نیست. ریچارد دبلیو. هاردیسون، ” انتقاد الهیاتی از جنبش چند ملیتی کلیسا: ۲۰۰۰- ۲۰۱۳ ) ( پرفسور دانشکده مذهبی الهیاتی باپتیست جنوبی) ، ۱۱۷. اولاً ، درست است که  ” یهود” و ” غیر یهود” در اصل تفاوتهای ملیتی  نداشتند، بلکه در اصل تفاوتهای مذهبی آنها ریشه در عهد شریعت داشت. با این حال دشمنی میان یهود و غیر یهود صرفاً چیزی بیش از مذهب بود، حتی تا فرهنگ، زبان، و قومیت آنها هم پیش می رفت. این تصور که یهودیان و غیر یهودیان فاصله فرهنگی زیادی نداشتند، اشتباه است. چنانکه بررسی ادبیات دومین معبد یهودیه این را نشان می دهد. در نهایت، درست است که یهودیان برای پذیرش نجات غیر یهودیان در چالش بودند، چیزی که مشکل امروز ما نیست، اما  قومیت محوری یهودیان مشابه با قومیت محوری تمامی بشر در هر زمان می باشد، چون ما افراد سقوط کرده ای هستیم که برای پذیرش و زندگی در مشارکت با افرادی که متفاوت از ما هستند در چالش می باشیم. بنابراین، گرچه نکات مختلفی میان جدایی یهود- غیر یهود و جدایی قومی-فرهنگی مدرن وجود دارد، اما پیوسته نکات کافی، که تضمینی برای تشابه آنها است وجود دارد. بعلاوه، عهد جدید از دعوت به  اتحاد ” یهود” و “غیر یهود” فراتر رفته و مقوله هایی چون ” بَربَری” و ” سِتّیان” را هم شامل می شود، اینها مقوله های قومی زبانی هستند(کولسیان ۳ : ۱۱{ در این انسانِ جدید، یونانی یا یهودی، ختنه‌شده یا ختنه‌ناشده، بَربَر یا سَکایی، غلام یا آزاد دیگر معنی ندارد، بلکه مسیح همه چیز و در همه است }). در عهد جدید، اتحاد در مسیح، تمام مسائل مربوط به هویت را کنار می زند، و دعوت به در آغوش گرفتن “دیگران” تمام مقوله های مربوط به “دیگری” را    شامل می شود، و زندگی با یکدیگر در کلیسای محلی را شکل می دهد.

۱۲. دونالد ای. مک گاورَن، “اولویت قومی”، فصلنامه ماموریت های بشارتی ۱۹ (۱۹۸۳): ۱۵.

۱۳. دونالد ای. مک گاورَن، درک رشد کلیسا

(Grand Rapids, MI: Eerdmans, ۱۹۷۰ ) , ۲۰۲.

۱۴. چنانکه پادیلا عنوان می کند، “روی هم رفته، گزارش لوقا، بر اساس این نظریه که رسولان به شکل سنجیده ای طرحی از “جماعتهای تک نژادی” را  ارتقاء داده اند و تعصب های یهودیان بر علیه غیر یهودیان را به خاطر رشد کلیسا از نظر عددی، تحمل می کردند، را ثابت نمی کند. برای اینکه ادعا کنیم چنین کاری می کند، لازم است که شخص با یک پیش فرض به سراغ آیات کتاب مقدس برود. ۱. رسولان نظریه مدرنی در رابطه با اینکه “تعصب نژادی می تواند و باید کمکی به مسیحی کردن باشد.” را در میان می گذاشتند و ۲.  افزایش کلیساها همواره نیاز دارد که خود را با اصل تشابه یکپارچه  تطبیق دهد. بدون این پیش فرض های تضمین نشده، شخص به سختی می تواند نکته مورد نظر کتاب اعمال را از دست بدهد که می گوید گسترش انجیل در میان غیر یهودیان قدم بسیار سختی برای کلیسای اورشلیم بود ولی فقط به کمک دید و رویاها و فرمانها اتفاق افتاد. (اعمال ۸ : ۲۶{آنگاه فرشتۀ خداوند به فیلیپُس گفت: «برخیز و به سمت جنوب برو، به آن راه بیابانی که از اورشلیم به غزه می‌رود.» ) ، به دنبال آن ۱۰ : ۱ -۱۶

{۱- در قیصریه مردی بود، کُرنِلیوس نام، از فرماندهان هنگ رومی موسوم به ’هنگ ایتالیایی. ۲- او و اهل خانه اش همگی پرهیزگار و خداترس بودند. کُرنِلیوس سخاوتمندانه به مستمندان صدقه می‌داد و پیوسته به درگاه خدا دعا می‌کرد. ۳- روزی حوالی ساعت نهم از روز آشکارا در رویا دید که فرشتۀ خدا نزدش آمد و گفت: «ای کُرنِلیوس!»۴- کُرنِلیوس با وحشت به او چشم دوخت و پاسخ داد: «بله، سرورم!» فرشته گفت: «دعاها و صدقه‌های تو چون هدیۀ یادگاری به پیشگاه خدا برآمده است.» ۵- اکنون کسانی به یافا بفرست تا شَمعونِ معروف به پطرس را بدین‌جا بیاورند ۶- او نزد دَبّاغی شَمعون نام که کنار دریا منزل دارد، میهمان است.» ۷- چون فرشته‌ای که با او سخن می‌گفت او را ترک کرد، کُرنِلیوس دو تن از خادمان و یکی از سپاهیان خاص خود را که مردی دیندار بود، فرا خواند ۸- و تمام ماجرا را بدیشان بازگفت و آنها را به یافا فرستاد. ۹- روز بعد، نزدیک ظهر، چون در راه بودند و به شهر نزدیک می‌شدند، پطرس به بام خانه رفت تا دعا کند ۱۰-در آنجا گرسنه شد و خواست چیزی بخورد. چون خوراک را آماده می‌کردند، به حالت خَلسه فرو رفت.۱۱- در آن حال دید که آسمان گشوده شده و چیزی همچون سفره‌ای بزرگ که از چهارگوشه آویخته است، به سوی زمین فرود می‌آید ۱۲- و از انواع چارپایان و خزندگان و پرندگان پر است. ۱۳- آنگاه ندایی به او رسید که: «ای پطرس، برخیز، ذبح کن و بخور!» ۱۴- پطرس گفت: «حاشا از من، خداوندا، زیرا هرگز به چیزی حرام یا نجس لب نزده‌ام ۱۵-بار دوّم ندا آمد که «آنچه خدا پاک ساخته است، تو نجس مخوان!» ۱۶- این امر سه بار تکرار شد و سپس سفره بی‌درنگ به آسمان بالا برده شد. ۱۷-در همان حال که پطرس با حیرت به معنی رؤیا می‌اندیشید، فرستادگان کُرنِلیوس خانۀ شَمعون را جُسته، به دَرِ خانۀ او رسیدند. ۱۸- آنان با صدای بلند می‌پرسیدند: «آیا شَمعونِ معروف به پطرس در اینجا میهمان است؟» ۱۹- پطرس هنوز به رؤیا می‌اندیشید که روح به او گفت: «بنگر، سه تن تو را می‌جویند. ۲۰-برخیز و پایین برو و در رفتن با ایشان تردید مکن، زیرا آنها را من فرستاده‌ام.۲۱- پطرس پایین رفت و به آنان گفت: «من همانم که می‌جویید. سبب آمدنتان چیست؟» ۲۲- گفتند: «کُرنِلیوسِ فرمانده ما را فرستاده. او مردی پارسا و خداترس است و یهودیان همه به نیکی از او یاد می‌کنند. او از فرشته‌ای مقدّس دستور یافته که در پی تو بفرستد و تو را به خانۀ خود دعوت کرده، سخنانت را بشنود.» ۲۳- پس پطرس آنها را به خانه برد تا میهمان او باشند. روز بعد برخاست و همراه آنان روانه شد. برخی از برادرانِ اهل یافا نیز با وی رفتند. ۲۴- فردای آن روز به قیصریه رسیدند. کُرنِلیوس خویشان و دوستان نزدیک خود را نیز گرد ‌آورده بود و منتظر ورود آنان بود چون پطرس به خانه درآمد، کُرنِلیوس به استقبال او شتافت و به پایش درافتاده، او را پرستش کرد.۲۶- امّا پطرس او را بلند کرد و گفت: «برخیز؛ من نیز انسانی بیش نیستم.» ۲۷- سپس گفتگو کنان با وی به خانه درآمد و در آنجا با جمعی بزرگ روبه‌رو شد. ۲۸- پطرس به آنان گفت: «شما خود آگاهید که برای یهودیان حرام است که با اجنبیان معاشرت کنند یا به خانۀ آنها بروند. امّا خدا به من نشان داد که هیچ‌کس را نجس یا ناپاک نخوانم.»}) یا تحت فشار جفاها ( ۸: ۱ { و سولُس با کشتن استفان موافق بود. در آن روز، آزاری سخت بر کلیسای اورشلیم آغاز شد، چندان که جز رسولان، همه به نواحی یهودیه و سامِرِه پراکنده شدند.}، به دنبال آن ۱۱ : ۱۹ – ۲۰{و امّا آنان که در پیِ آزارِ آغاز شده با ماجرای استیفان پراکنده شده بودند، تا نواحی فینیقیه و قپرس و اَنطاکیه سفر کردند. آنان کلام را فقط به یهودیان اعلام می‌کردند و بس ۲۰-اما در میان ایشان تنی چند از اهالی قپرس و قیرَوان بودند که چون به اَنطاکیه رسیدند، با یونانیان نیز سخن گفتند و عیسای خداوند را به آنان بشارت دادند.} ) تا بحال اظهار نشده که مسیحیان یهودی، به خاطر توجهات استراتژیک، انجیل را به ” کسی غیر از یهودیان” موعظه نکردند. پادیلا، ” اتحاد کلیسا، ” ۲۵ ( تاکید اصلی)

۱۵. پادیلا، “اتحاد کلیسا” ، ۲۴.